▪️دیشب خواب سد حسن را میدیدم
چون دو برادر که پس از سالها دوری به هم رسیده بودند یکدگر را در آغوش فشردیم. ایشان صورتش را به صورتم چسبانده بود و میگفت برایم ناراحت نباش من شهیدم، نباید اینقدر برایم غصه دار باشی و ... و من با دلتنگی زاید الوصفی سخت او را به آغوش میفشردم.
دقایقی پیش با رفیقم امیر صحبت میکردم؛ گفتم خیلی دارم زجر میکشم، نمیتوانم غم فقدان سد حسن را تحمل کنم، خیلی برایم سخت است. او گفت که این پست را بزنم و خوابی که دیدم را با شما به اشتراک بگذارم.
#سید_حسن_نصرالله #شهید_صدیق
@armyir