🍁 همۀ نام‏ ها پاك شد، ولى ... ⚡️ فرد خيّرى در يكى از شهرهاى ايران بناهاى خيريّۀ زيادى ساخته بود و بر سر در هر بيمارستان و مدرسه ‏اى كه مى ‏ساخت نام خودش را با كاشي كارى مى ‏نوشت. يك روز جوانى به او رسيد و گفت: من به خاطر فقر نمى ‏توانم ازدواج كنم و به گناه مى ‏افتم، اگر شما مقدار كمى پول به من بدهيد، ازدواج مى ‏كنم. او هم در كنار خيابان چند هزار تومان به او مى ‏دهد. پس از مدّتى مرد خيّر از دنيا رفت. شخصى او را در خواب ديد و پرسيد: در آن عالَم چه خبر است؟ گفت: همۀ نام‏ ها پاك شد، ولى آن چند هزار تومان بى ‏نام به كارم آمد.✨ 🆔 @asanezdevag