🍃🍃🍃 🍃🍃🍃 💕یادم هست پیش از ازدواجم، مدتی با همسرم هم‌کار بودم. فضای کار باعث شده بود که او از شخصیت و اطلاعاتِ من خوشش بیآید. ناگفته هم نماند؛ خودم هم بدم نمی‌آمد که او این قدر شیفته‌ی یک آدمِ فراواقعی و به قولِ خودش «عجیب و غریب» شده! . ما با هم ازدواج کردیم. سالِ اول را پشتِ سر گذاشتیم و مثلِ همه‌ی زن و شوهرهای دیگر، بالاخره یک روزی دعوای سختی با هم کردیم. در آن دعوا چیزی از همسرم شنیدم که حالا بعد از جدایی‌مان، چراغِ راهِ آینده‌ی رفتاری ام شده: -«منو باش که خیال می‌کردم تو چه آدمِ بزرگ و خاصی هستی!... ولی می‌بینم الآن هیچ‌چی نیستی!... یه آدمِ معمولی!» امروز که دقت می‌کنم، می‌بینم تقریبا همه‌ی ما در طولِ زندگی، به لحظه‌ای می‌رسیم که آدم‌های خاص و افسانه‌ای‌مان، تبدیل به آدمی واقعی و معمولی می‌شوند. و درست در همان لحظه، آن آدمی که همیشه برای‌مان بُت بوده، به طرزِ وحشتناکی خُرد و خاکشیر خواهد شد. ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوش‌مان می‌آید، بُت درست کنیم و از آن‌ها «اَبَر انسان» بسازیم. و وقتی آن شخصیتِ ابرانسانی تبدیل به یک انسانِ عادی شد، از او متنفر شویم. به یک دل‌داده‌ی شیفته باید گفت: -«... تو با یک آدمِ معمولی طرفی، نه یک ابرقهرمانِ سوپراستار!» همه‌ی ما آدمیم. آدم‌های خیلی معمولی. 👤 دالتون ترومبو فیلم‌نامه‌نویس و نویسنده‌ 🆔 @asanezdevag