💠 ماجرای خواستگاری شیخ احمد کافی برای خواهرش!
🔸 "محمدرحیم ضیغمی"، شاگرد شیخ احمد در مهدیه بود. وقتی به سن ازدواج رسید، برادرم پیشدستی کرد و پیشنهاد ازدواج او با من را مطرح کرد.
🔸 همیشه به خانوادههای دختردار سفارش میکرد اگر پسر خوبی در اطرافشان سراغ دارند، خودشان پیشقدم شوند و اسباب ازدواج دخترشان با او را فراهم کنند. نوبت به خودش که رسید، همین کار را کرد.
🔸 وقتی موضوع را در خانواده مطرح کرد، به من گفت: «پسر خوب و باایمانی است. بیش از یک سال است زیر نظر دارمش. دانشجوست و همزمان کار هم میکند. البته الان از مال دنیا هیچ چیز ندارد. از همین حالا بگویم امکان دارد ازدواج کنید و تا مدتها مجبور باشی هر وعده نان و پنیر بخوریها... بعداً نیایی شکایت کنی...»
🔸 گفتم: نه. ایمان طرف مقابل برایم از همهچیز مهمتر است. و الحق، همسرم واقعا فرد باایمانی بود. چند سال بعد هم به شهدا ملحق شد...
🆔
@asanezdevag