گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
. ◉🍁🍁◉🍁 ◉🍁🍁◉ ⏰ساعتی از رفتن عراقی ها گذشت من با بدنی غرق در خون در کنار پیکر چند شهید افتاده بودم شاید به خاطر همین به طرف من تیر خلاص شلیک نکردند. ☀چشمانم را باز کردم نور خورشید درست در چشمانم بود با سختی نشستم بدنم زخمی و خسته بود به هر زحمتی بود از جا بلند شدم هیچ جنبنده ای در اطرافم نمی دیدم سکوت مطلق همه جا را گرفته بود. ♻کمی به اطراف رفتم متوجه شدم یکی از بچه های مجروح تکان می خورد یکی دیگر هم از آن طرف بلند شد با وجود تمام اقدامات وحشیانه بعثی ها تعدادی از بچه ها به لطف خداوند از تیر خلاص آن ها در امان ماندند. ⚫ تازمان تاریکی هوا صبر کردیم. حالا تعداد کسانی که زنده مانده بودند حدود ده نفر بود با همدیگر قرار گذاشتیم هرطور شده از همان روشی که ابراهیم گفته بود استفاده کنیم و به عقب بر گردیم. با تاریک شدن هوا چند نفر از بچه های گردان حنظله هم به ما اضافه شدند. ✴با کمک آن ها چند مجروح بد حال با خود حرکت دادیم آخرین لحظات بود همه را از مسیر راه پله ای که به بیرون کانال منتهی می شد عبور دادم بار دیگر برگشتم و به داخل کانال نگاه کردم. پیکر های پاره پاره شهدا در سراسر کانال پخش شده بود. ❓من هم باید می رفتم اما چرا ماندم؟ خدا خواست این چند روز را هم با شهدا باشم تا از آن ها درس ایثار و، وفا را بیاموزم برای آخرین بار نگاهی به کانال کمیل کردم به شهدا قول دادم برگردم. گفتم: بر می گردم تا خاطرات شما را برای تمام آیندگان بگوییم... ●▬▬▬ اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt