صلی الله علیک یا غریب الغربا و یا معین الضعفا،السطلان یا علی بن موسی الرضا المرتضی نامت قرار ماست در هر بیقراری ذکر تو ما را می‌دهد امیدواری یک عمر از لطف شما حاجت گرفتیم یک عمر از دست شما دیدیم یاری من‌ معجزاتت را به چشم خویش دیدم در هر کویری که شد از مهرت ، بهاری گویا نماز سبز بارانِ تو برپاست پیوسته باران است از هر دیده جاری وقتی زیارت‌نامه می‌خوانم نگاهت صحن دلم را می‌کند آیینه‌کاری تا وا کنم دست دعا در آستانت حاجات من را در دو دستم می‌گذاری هر غیر ممکن می‌شود ممکن در اینجا آرامشی در لحظه‌های اضطراری دل چون کبوتر می‌رود جایی که باید دل را که دادی نیست کارَت اختیاری ده روز، یک آن رفت و پایان سفر شد من مانده‌ام مجروح از این زخمِ کاری دستم نمی‌خواهد بِبُّرَد از ضریحت پایم به ماندن می‌نماید پافشاری هر کار کردم پا نشد از خواب شیرین وقتی که خوابش برد در صحنِ کناری قلبم مجاور می‌شود کنج حریمت... آقا برای این مسافر،جا نداری؟؟؟! "بیست و پنجم مرداد ماه چهارصد و دو صحن پیامبر اعظم،مشهد مقدس" @asharahmadrafiei