به نام خدا
شرینی این زمانه مامان
هر خوبی بی بهانه مامان
مامانِ پر از محبت گل
هرگز نشود به دوستی ،شُل
محبوب دلم ،عزیز ،مامان
هرگز نشوی مریض مامان
هر بار که می کند مرا تاچ
با مهر زیاد می کند ماچ
جانهای همه فدایِ مامان
خاکیم به زیر پای مامان
شوخی ست کلامِ من برایت
بادا همه هستی ام فدایت
🔹
مامان عزیزِ دشمنِ سوسک
بیچاره شود ز دیدن سوسک
دنیا همه می کنند تصدیق
با دیدن سوسک می کشد جیغ...صدای جیغ
گر سوسک زند به پای او خش
از،شدت ترس می کُند غش
🔹
مامانِ عزیز با محبت
در فیلم کند نظر به دقت
با دیدنِ رنجِ شخصیتها
بس گریه نموده است تنها
از دست تناردیه شکار است
بر غصه کُزّت اشک بار است
آخی کزت غریب بدبخت...باصدای گریه وناله
گیر افتاده توی کارای سخت
چون تام و جری کند تماشا
در غصه و غم شود سراپا
گه بهر جری شود پر ازغم
گاه از غمِ تام دیده پر نم
🔹
مامان عزیز قرقرو نیست
یک ذره ی پی بگو مگو نیست
یک بار نداده بر پدر گیر
حتی برسد اگر که شب،دیر
یک بار نگفته تویِ ایام
از دستِ تو من رسید به اینجام...صدای جیغ زنانه
در طول حیات خود سراپا
یک بار نکرده است دعوا
یک بار نگفته او به شیون
پای تو شلخته سوختم من...صدای جیغ زن
یک بار نگفته است :ای مرد
:دارم به دل از جفایِ تو درد...باصدای جیغ
یک بار نگفته من اُلاغم
:واس چی نمی رم پی طلاقم...باصدای جیغ
🔹
مامان گرامی معزز
بی شبهه نکوترین سرآشپز
در هرچه غذا پیاز ریزد
گوید به حدِ نیاز ریزد
گوید که غذاست با پیازش
بسیار شده نموده در هم
دنباله ی مرغ و سیر و شلغم
باهرچه که مانده است باقی
از مدت هفته اتفاقی تفاقی
با چند هویج ،گوجه ،فلفل
آماده کند غذای خوشگل
کرده همه را درون همزن
با حال شبیه جنگ کردن
از بعد صدای......... اَاَاَاَم همزن
بنیان غذا شده فراهم
بسیار غذای توپ گشته
با آب و پیاز سوپ گشته
🔹
مامان بزرگوارِ خیاط
سازد هنرش همیشه اثبات
شلوار چو پاره گردد این قدر
یک وصله بر آن زده ست این قدر
البته این ایراد قافیه نیست چون مفهوم دوتا این قدرها باهم متفاوته،یکی اینقدره ،یکی اینقدر
🔹
مامان گل لطیف اعصاب
گردد ز فشار کار بی تاب
وقتی عصبی شده به شدت
اینگونه نموده است صحبت
صدای جیغ زدنی که معلوم نیست چی می گیه
(...................)
(...................)
مامان عزیز با درایت
وقتی شده خسته از نظافت
آنگاه بلند گردد این بانگ
دیش دینگ دارانگ دیرینگ ،دینگ دانگ
این است صدای ظرف هامان
هستند اسیر دست مامان
این است شبیه بانگ آژیر
یعنی ندهد کسی به من گیر
🔹
مامان گلم که با تعصب
با سعی و تلاش می پزد رُب
قربان تلاشهای مامان
این است صدای پختن آن
یعنی خداوکیلی الان انتظار دارید صدای پخته شدن رب را دربیارم
باشه
قلپ.قلپ
🔹
مامان عزیزِ اهلِ دقت
دارد به زمانِ خواب غیرت
حتی به مکان خواب غیرت
گر خارجِ وقت خواب باشی
باید که به هر طریق پاشی
هرگوشه ی خانه که بخوابی
آنجاست کثافتی حسابی
فالفور رسد به دست جارو
بیدار شوی از این صدا ژوووووووو...صدای جارو برقی
🔹
مامان گلم که جا اتوهاش
هستند نشان کار زیباش
بعدم میگه که نکن تو قد قد
:این جای اتو دیگه شده مُد ..با صدای زنونه
🔹
مامان گلم که از رفیقان
هر جمعه گرفته چند مهمان
یک دورهمی تجملی نه
مهمانی ساده ،گُل گُلی نه
از سبزی و لوبیا و آلو
حتی کلم و کرفس و کاهو
گیرند و کنند پاک باهم
یک هفته زیاد و هفته ای کم
غیبت بشود در آن ،نه هرگز...دستمو گاز بگیرم
یک جمله ز دیگران نه هرگز....
گفتن ز عروس خاله حوری
آن دخترک گوگور مگوری
یا دخترِ نکبتِ شلخته
انگار که داره کم دو تخته
یا عمه یِ قرقروی بد گو
آن پیرزن ور وره جادو
گفتن ز چنین کسان نه هرگز
غیبت بکنند؟.....هان؟...نه هرگز
یک جمعه یکی ز جمع پرسید؟
تا حالا بگو بخندو دیدید
مامان بگرفت بحث را دست
فی الفور دهان جمع را بست
گفتا پسر من اصلا آنجاست
همراهِ همیشگیِ آنهاست
فرزند گلم که هست شاعر
خوانده ست همیشه شعرِ فاخر
خواندست قصیده ملمع
یک بار نکرده است بع بع
بوده ست به جمع شان موقر
یک بار نکرده است عرعر
بوده ست امید و عزت ما
یک بار نکرده است ماما
بوده ست همیشه با تعهد
یک بار نکرده است قُدقُد
بوده ست عجیب باتمرکز
هرگز نشده ست بچه ام بُز
بوده ست در اوج سرفرازی
یک بار نکرده لوس بازی
از جمع زنان یکی برآشفت
با خنده به مادرم چنین گفت
راست میگی شما! آره همون مرد!...صدای زن
اون که دوساعت اواع اواع کرد...
مامان ز کلام او بر افروخت
یک چیز بگفت آن طرف سوخت
زان چیز نمانده در سخن ،نقش
زیرا که نبود قابل پخش
از جمع زنان کسی دگر بود
آمد به میان این سخن زود
گفتا که بگو بخند عالی ست
برنامه شبیه آن اصن نیست
برنامه ی طنز با تعهد
یک ذره نگفته حرف بیخود
👇👇👇👇👇👇