بی‌تاب شدن، دم نزدن، عادتم این است با خون جگر ساخته‌ام، قسمتم این است تا نام تو را می‌شنوم، می‌روم از حال عمری است که رسم دل کم‌طاقتم این است بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم بیچاره‌ام آنقدر که هم‌صحبتم این است می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم، حسرتم این است با این همه بگذار به کوتاهی یک عمر پیشت بنشینم... همه‌ی حاجتم این است 🍃🌹🍃🌹