جمعهٔ موعود نشسته‌ام به سخن با تویی که محرم رازی نشسته‌ام که دل خستهٔ مرا بنوازی در این جماعت یکرنگ، با همین دل شیدا در آرزوی تو امروز می‌رسم به نمازی رسیده‌ام به صف آخر و بدون تکلّف نشسته‌ام به تماشای نور و آینه‌بازی در این زمانهٔ دلتنگ زخم‌های پیاپی خرابه‌های دلم را مگر به عشق بسازی میان خطبه به نام تو می‌رسد سخن آری گمان کنم که تو هم گوشه‌ای به راز و نیازی نماز جمعهٔ موعود با امامت نورت خدای من چه بهشتی! خدای من چه نمازی! ✍🏻 🏷 | .