دیوانه ام آن چهره ی ذاتاً عصبی را
باید که ببخشی به من این بی ادبی را!
بر هر که نظر دوخته ای لحظه ی مردن
رد کرده به امید تو عیسای نبی را!
خویشان تو یکپارچه خواهان تو هستند...
تحریم کن این رابطه های نسبی را!
باز آمده ام در طلب صبح نگاهت
تقدیم کنم یک غزل نیمه شبی را
آغوش من است و شب و این خلوت آرام
وقت است ببینم ز تو فرصت طلبی را!
در مدرسه ی عشق من از رد شدگانم
یک نمره عنایت کنی ای کاش دبیرا!
🌹با ما همراه باشید☺️
💟
eitaa.com/asheghaaneh