😍😍 سلام به همگی میخوام یه خاطره جالب بگم محل ما یه امام زاده هست دیشب برا کاری رفته بودم اون نزدیکی. برا نماز جماعت مغرب رفتم امام زاده . کتاب رطب وتراکت طلاب وتراکت معمولی همراه داشتم. به محض ورود به امام زاده دیدم امام جماعت پشت میزی نشستن .پاسخ به سولات شرعی و مشاور خانواده رفتم جلو حاج آقا که یه روحانی جوان بودن شاید ۳۰ سالش هم نشده بود. سلام کردم کتاب رطب را دادم بهش گفتم حاج آقا این کتاب نذر در گردش هست.بعد مطالعه به روحانی طلبه وهم لباسی هاتون بدید دست به دست بخونن. بعد بلافاصله تراکت طلاب راهم دادم وشروع کردم توضیح دادن که دوره ها و پاسخ به شبهات وسولات و معرفی موسسه واستاد . گفتن استاد تقوی را میشناسن. بعد توضیح من بابت تراکتها حاج آقا کتاب را برداشت و گفت موضوع این کتاب چیه؟من گفتن اون حدیثو شنیدید که بچه ای زیاد خرما میخورده مادره میبرتش پیش پیامبر صل الله و پیامبر میگه فردا بیا و .... حاج آقا گفت بله بله یه جوری بله بله گفت خوشحال شدم گفتم خدارا شکر انگار میدونه حدیث دروغه بلافاصله ادامش گفتم میدونید که حدیث از ریشه دروغههه حاج آقا را میگی چشاش گرد شد ابروهاش بالا رفت دقیقا به این صورت😳 گفت نه باباااا !!!!! گفتم بله حاج آقا این دروغیه که به پیامبر صل الله بستن این حدیث نه متن عربی داره نه سند روایی داره حالا من هر چی توضیح میدم هر ۲۰ ۳۰ ثانیه یک بار حاج آقا میگه عجب!!! عجب!!!! بنده خدا انگار بد جور شوکه شده بود مثل اینکه زیاد از این حدیث استفاده میکرده😩 گفتم حاج آقا کتاب را مطالعه کنید به جزئیات کامل این حدیث جعلی که چی شده از کجا اومده پی می‌برید. به مخاطبینتون پا منبریهاتون بگید. بنده خدا اینقدر مات مبهوت کتاب شده بود که یادش رفت تشکر کنه. منم رفتم سر صف نماز🚶‍♂ ولی با حال خراب😢 که ای وای بر من که اینو میدونم ونمی رم به تک تک روحانی ها ومنبری ها بگم ان شاءالله خدا توفیق احیا وترویج فریضتین را روز به روز بیشتر به ما بده. آمین🤲 ببخشید طولانی شد ‌https://aamerin.ir/?p=7693 جهت تهیه نسخه چاپی کتاب روی لینک کلیک کنید👆 ‌