مقدمه 2️⃣
روزهـای آخـر تابسـتان
1353 ،امام جماعت مسـجد کوچـک و نیمه کارۀ
امام حسـن مجتبی، در انتهای بازار سرشـور مشـهد، با شروع ماه رمضان،
برنامۀ جدیدی برای مسـجد میریزد. سـید علی خامنه ِای
سی و پنج سـاله،
ِبا آن قد رشـید و چشـمان نافذش، بنا میکند که هر روزِ ماه مبارک،بعد از نماز ظهر و عصر، قرآن به دسـت، پشـت تریبون بایسـتد، و یک ساعت،
سخنرانی کند، با موضوع
«طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن».
با شـروع جلسـات، شهر مشهد به هم میریزد. در آخرین روزهای تابستان،
وقت نماز ظهر ـ که معمولا شهر خلوت میشود و مردم به استراحتی چند
ساعته تن میدهند ـ در گوشه ای از شهر، جنب و جوشی عجیب برپاست.
مـردم، از پیـر و جـوان و زن و مرد، از راههای دور و نزدیک، در هوای گرم
ظهر هـا، بـا زبانهـای خشـک روزه دار، در حرکتنـد به سـمت مسـجد امام
حسن. همه مشتاقانه خود را به این مسجد میرسانند تا از سفرۀ پربرکت
معارفی که سید جوان در بهترین ماه خدا برایشان پهن کرده است، بهره ها
ببرند و تشنگی هایشان را فرو بنشانند.
هر روز به تعداد مستمعان این روحانی جوان اضافه و مجلسش شلوغتر
میشـود. دیگر حتی در گاراژ بسـیار بزرگ پشـت مسـجد هم جایی برای
نشستن پیدا نمیشود. چشم که میگردانی، میبینی از همه قشری آنجا
نشسته اند:
طلبه، دانشجو، دانش آموز، کاسب، اهل محل، زن، مرد؛ و اکثرا
هم جوان. دانشـجویان پزشـکی برای آمدن و رفتن، اتوبوس گرفته اند که
هر روز آنها را از دانشگاه به نماز برساند و بعد از جلسه برگرداند.
📚
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
━━═━━⊰❀🌼❀⊱━━═━━
به کانال مهدوی
#عصر_ظهور بپیوندید👇
@asr_zohoorr