مقدمه 3️⃣ در جلسه ی سید علی آقای خامنه ای، همه چیز نو و جدید است. قبل از شروع جلسه، به هر نفر برگه ای کپی شده میدهند که در آن خلاصه ای از مباحث جلسه نوشته شده. سخنران، برخلاف معمول، روی منبر نمی نشیند؛ پشت تریبون میایسـتد و هر روز، با زبان روزه، بیش از یک سـاعت، با حرارت و صدای بلند صحبت میکند. بعد از سخنرانی، یک قاری قرآن در جایگاهی کـه روی منبـر برایـش آماده کرده اند، مینشـیند و آیات مطرح شـده در آن جلسه را با صوت و لحن زیبا قرائت میکند. جلسۀ ِ سخنرانی مسجد، بیشتر به یک کلاس آموزشی شباهت دارد تا یک جلسۀ ِسخنرانی معمولی. سـالها، سـالهای خفقان و استبداد و دیکتاتوری رژیم پهلوی، سالهای سـیاه شـکنجه و کشـتن زیر شـکنجه است. در این سـالهای تاریک که امام خمینی در تبعید به سر میبردند در هیچ محفل دینی ای، نمیشود کوچکترین حرف یا حتی اشارهای به موضوعات ِ حساس رژیم طاغوت کرد. ساواک در اوج اقتدار است و همه جا جاسوس دارد. خواندن ِ آیات مربوط بـه جهـاد و مبارزه جرم اسـت و اگر سـخنرانی، در آیه ای نام بنی اسـرائیل را بیاورد و اشـارهای به اسـرائیل بکند، مجلسش تعطیل و خودش زندانی میشـود. بااین همه، روحانی ِ جوان مسـجد امام حسـن، پیر مبارزه است. او میداند چطور جلسـۀ سـخنرانی را اداره کند که گرفتار عوامل سـاواک نشـود. او در نهایـت کیاسـت و درایـت، معبـری باز میکند برای رسـاندن ِ کلام خـدا، بـه امت دورمانده از قرآن. آقای خامنه ای با دقت و زیرکی نـور تمام، مجموعۀ اعتقادات اسلامی را از زبان قرآن طوری بیان میکند که مـردم علاوه بـر سـاختن دوبارۀ اعتقادات خود بر اسـاس معـارف قرآن، به فکـر ایجادکردن جامعۀ اسلامی نیز میافتند! سـید جـوان مباحثش را از ایمان شروع کرده، به توحید رسانده، و بعد با مطرح کردن نبوت و ولایت ـ و بـا تمام شـدن مـاه رمضـان ـ ایـن دورۀ اعتقـادی نـاب و بینظیر را به پایان میرسـاند. سـید جوان در این جلسات توانست با کاشتن بذر آگاهانه در قلب و جان جوانان مشهد، آنان را با قرآن آشتی دهد. و قرآن عزیـز را از غربـت طاقچه ها و سـفره های عقد و مجالس ختم درآورده و در اختیار جوانان بگذارد. سـالهای سـال، عده ای که فهم درسـتی از دین نداشـتند، با افکار خشک خـود مـردم را بـه بهانه ها و معاذیر مختلف از قرآن دور نگه داشـته بودند کـه مثلا فهـم قـرآن کار مـردم عادی نیسـت و باید قرآن را فقـط به امید ثوابـش خوانـد و ایـن حرفهـا؛ حرفهایی که حکومتها از آن اسـتقبال میکردند. اما سید علی آقای خامنه ای اینها را یا توطئۀ دشمن میدانست یـا کج فهمی هـای خـواص. خودش مجـذوب قرآن بود، عاشـق قـرآن بود، فدایی قرآن بود، و کمر بسته بود که مهجوریت قرآن را از بین ببرد. استوار و راسـخ، بـا کلامـی گـرم و گیرا، قرآن به دسـت میگرفت، پشـت تریبون می ایسـتاد، و تمـام وجـودش را وقـف کلمات الهی میکرد. میخواسـت اندیشۀ ناب اسلامی را دوباره، از دل نابترین متن الهی احیا کند و قرآن را به قلب و عمل ِ مردم مسلمان بازگرداند. سـرانجام، چنـد مـاه پـس از پایان یافتـن جلسـات طـرح کلـی در مسـجد امام حسـن، و پیرو جلسـات شـرح نهج البلاغه، سـید علی آقای خامنه ای دسـتگیر شـده و راهی ِ پایتخت سـتم میشـود؛ راهی یکی از مخوف ترین شکنجه گاه های دنیا: «کمیتۀ مشترک ضد خرابکاری». ‌📚 ━━═━━⊰❀🌼❀⊱━━═━━ به کانال مهدوی بپیوندید👇 ‌@asr_zohoorr