هدایت شده از از هر دری
🟢 از انقلاب (امین) مدظله العالی با شب‌ستیزان دل همنوا کن صبح است جانا،شوری به پاکن از ساغر صبح جان می‌تراود جامی به دست آر کامی روا کن در صبحگاهان دریاب خود را از صبحدم دام، نقد صفا کن افشان به دل‌ها عطر گل عشق بگذر به هرکوی، کار صبا کن در گام مقصود گام طلب نِه سوی در دوست روی دعا کن از کار دل‌ها بگشا گره‌ها سرپنجه خویش مشکل‌گشا کن رُو پاس میدار سعی کسان را باری «امین» باش باری وفا کن