من که در تنگ برای تو تماشا دارم با چه رویی بنویسم غم دریا دارم ؟ دل پر از شوق رهایی ست ، ولی ممکن نیست به زبان آوردم آن را که تمنا دارم چیستم ؟ خاطره زخم فراموش شده لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم ؟ چیزی از عمر نمانده ست ،ولی میخواهم خانه ای را که فروریخته بر پا دارم ... ✍ فاضل نظری ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @astanehmehr