#خاطراتمنوامربهمعروفهام
قسمت ۴
گفتم کلا کلمه ی اجبار رو روی هرچیزی بذارن آدم حس خوبی بهش نداره، و دشمن هم بخاطر همین اومد کلمه اجبار رو کنار حجاب گذاشت، گفتم مثلا همین مسی علی نژاد، گفت نه من اصلا با فضای مجازی و مسی علی نژاد و با کسی کاری ندارم و هر کسی هرچی تو فضای مجازی میگه اعتماد ندارم و ...، گفتم آفرین کار خوبی میکنی، ولی این جریان ک میگن هشتگ نه به حجاب اجباری رو اول مسی علی نژاد اینا گفتن و بین مردم رایج شد، یعنی اول اونا این برچسب رو زدن ب حجاب. گفتم نگاه کن الان مدرسه رفتن هم اجباریه، ولی هیچ کس در این باره حرفی نمیزنه، اگه بیان بگن هشتگ نه به مدرسه اجباری و اینو رویش کار کنن، خب بچه ها هم واقعا بدشون میاد و میگن ما از مدرسه اجباری حالمون بهم میخوره و ... . ولی الان اتفاقا هم مدرسه واقعا اجباریه هم همه بچه هاشون رو میفرستن مدرسه چون میدونن ب نفع خودشونه ب نفع بچه هاست. حتی بعضی والدین میان بچه شون رو میذارن یه مدارسی ک سخت گیرترند، پول بیشتری هم براش میدن و کلاس هم میذارن میگن این مدرسه پوست بچه رو دیگه میکنه اینقدر خوب و زیاد با بچه کار میکنن😅
پس یعنی بابت اجبار بیشتر کلاس هم میذارن😅
قبول کرد خدا رو شکر.
یه تیکه از حرفام ک گفتم دشمن خیلی علیه ایران دشمنی میکنه و او داره زنان ایران رو با این مسئله بی حجابی و تجمل گرایی و ...سرگرم میکنه ک دیگه راحت بیاد ایران رو بگیره، گفت: نه مردم ایران خیلی خوبن، نمیذارن دشمن بیاد اینجا رو بگیره، واقعا جلوش وایمیستن، گفتم آره ولی خیلی هاشون ساده هم هستن، اگه همینجوری دشمن بیاد بگه اومدم کشورتون رو بگیرم ک بله، وایمیستن، ولی خب مثلا فیلم آتش و باد رو دیدی؟ گفت آره😍 خیلی خوشحال شدم ک این فیلم رو از شبکه سه پخش میشد دیده، گفتم آفرین خیلی فیلم خوبی بود. گفتم توی فیلم دیدی مستر نوئل ک انگلیسی بود چقدر با مهربانی و ...میومد با بهادر و بقیه حرف میزد و فریبشون میداد و میگفت ب نفع شما داریم کار میکنیم و...؟ گفت آره. گفتم خب الان هم همینه، با یه سری حرفها مردم رو میخوان فریب بدن ک ایران رو بگیرن. با ظاهر مهربون میان و میگن ما ب فکر شماییم و...
خدا رو شکر قبول کرد. بعد حالا یادم نیست دقیق کجای بحث بود، ولی ازم پرسید کجا داری میری؟ دانشجویی؟ گفتم میرم دانشگاه، برای پروژه میرم. خدا رو شکر خیلی وقته دفاع کردم و درسم تموم شده. پرسید رشته ت چیه؟ گفتم مهندسی هوافضا. تعجب کرد و براش جالب بود. وسطای راه لازم بود یه مطلبی رو از پایان نامه م بخونم، پایان نامه م رو از کیفم درآوردم ک بخونم، گفت عنوان پایان نامه تو میشه ببینم، بهش نشون دادم و خوند و براش جالب بود.
بعد یه کم از خودش گفت، گفت اول مهندسی کامپیوتر خونده، بعد رفته روانشناسی خونده، الان هم داره لیسانس حقوقشو میگیره. گفت من دوست دارم تو همه زمینه ها اطلاعاتی داشته باشم. گفتم آره خیلی خوبه ک مثلا به وکیل، درباره روانشناسی هم بدونه و یه سری علوم هستن ک بهم مرتبطن. بعد اومدم یه کم از جذابیت روحانیت براش بگم. گفتم اتفاقا در گذشته حوزه علمیه همینطور بود، ک درباره علوم مختلف میخوندم و اطلاعات داشتن، مثلا علّامه ها ب کسی میگن ک تو چندین زمینه علمی اطلاعات داره،مثلا ریاضی پزشکی نجوم فقه و حقوق و احکام و... . مثل علامه حسن زاده آملی و ... . بعد گفتم یه خاطره هم هست از ایشون ک بزنی تو اینترنت میاره، اینکه ایشون یه سفر هوایی فکر کنم داشتن میرفتن، کنارشون به نفر نشسته بود ک خیلی درگیر به مسئله ریاضی بود و نمیتونست جواب رو پیدا کنه، علامه بهش گفتن میخوای بده من ببینم مسئله رو، دید و حل کرد و بهش داد و طرف هنگ کرد😅😍
بعد یه کم بیشتر درباره رشته ش صحبت کردیم. گفت برای این دارم روانشناسی و حقوق رو باهم میخونم،چون مثلا به نوجوان هست ک تا حالا ده بار بخاطر دزدی گرفتنش انداختنش زندان، دوباره میاد بیرون دزدی میکنه، اینو باید حتما روانش رو درباره این مسئله درست کرد، و من میخوام باهاش جلسات مشاوره هم داشته باشم. گفتم بله البته این الان هم وجود داره، مجازات جایگزین ک میدن همینه. حتی فیلمشم ساختن. ک مثلا مجازات یکی این بود ک یک سال رایگان پیش فلان پزشک کار کنه یا یه جایی کار کنه ک با معضلات اون مشکل بیشتر آشنا بشه. گفت آره.
گفتم خوبه ک میخوای باهاشون مشاوره داشته باشی، یه سری ها درست میشن ولی یه سری ها ک نخوان درست بشن، هرچقدر هم مشاوره بذاری درست نمیشن. اینا دیگه باید مجازاتشون بازدارنده تر باشه. گفت آره
👈ادامه دارد.....
✍ع.حسن زاده
▫️▪️◾◽️◾️▪️▫️
https://eitaa.com/astanehmehr