🔹آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه🔹 🔸چرا حضرت امام، سر به سر رهبری می گذاشتند و ایشان را تحریک می کردند؟🔸 امام همیشه سعی می‌کرد دل آقای هاشمی را نگه دارد، اما همیشه آقای خامنه‌ای را تحریک می کرد! خود آقای خامنه‌ای دوره ریاست‌جمهوری‌اش آمده بود شیراز؛ با من نشسته بود دو به دو صحبت می‌کردیم. ایشان به من گفت: «امام خیلی به آقای هاشمی علاقه‌مند است. هر وقت آقای هاشمی می‌رود مسافرت، یک گوسفندی قربانی می‌کند و برای سلامتی اش می‌دهد به فقرا؛ وقتی هم که برمی‌گردد یک گوسفند دیگر قربانی می‌کند به عنوان شکرانه! اما این کار را برای احدی نمی‌کند» امام آقای هاشمی را با نوازش حفظ می‌کرد که از دستش درنیاورند. اما آیت الله خامنه ای را قلقلک می‌کرد که اگر نفسانیتی در او هست، تا من هستم ظهور پیدا بکند و بعدش گرفتار مشکل نشود. اگر شما یک نامه‌ای به یک کسی بنویسید و جواب شما را به جای اینکه بدهد، بگوید ببرید در فلان مسجد و این نامۀ جواب من را بخوانید، شما چقدر ناراحت می‌شوید؟! می‌گویید من به تو نامه نوشتم، جواب نامه را بده به من. [چرا علنی خوانده شود؟] رهبری در خطبه‌های نماز جمعه مسائلی را مطرح کردند. امام گفت: این‌طور نیست. به آقای خامنه‌ای گفتند که امام گفته مطلب این نیست. ایشان نامه نوشت به امام که نظرتان در رابطه با خطبه‌ها چیست؟ امام دو صفحه نوشت. گفتند خوب این نامه را چه‌کار کنیم؟ امام گفت: بدهید صدا و سیما ! نگفت بدهید به ایشان! [آیت الله خامنه ای] به من گفت: «من پای رادیو بودم، دیدم دارد نامه من را رادیو می‌خواند!! وقتی نامه را در تلویزیون گوش گرفتم، در جواب، به امام نامه نوشتم. در نامه‌ام نوشتم که نامه حضرتعالی را استماع و «سپس» زیارت کردم. معنایش این است که اول از رادیو شنیدم. بعد دیدم این زهر دارد؛ نوشتم نامه حضرتعالی را استماع و زیارت کردم. این بود که امام هم جواب داد شما «خورشیدی» هستید که اطراف خود را روشن می‌کنید، یعنی امام لقبی به ایشان داد که تا آن موقع به کسی نداده بود. در دوره ریاست‌جمهوری ایشان هم می‌فرمودند که اگر قرار باشد ۵۰ نفر به مجلس معرفی شوند، نفر پنجاه‌ویکم نخست‌وزیر سابق نخواهد بود. در حالی که نظر امام‌ (ره) بر این بود که در هنگام جنگ، بافت و ساختار سیاسی کشور نباید تغییر کند. اینکه امام برای آقای هاشمی گوسفند قربانی می‌کرده الزاماً به این معنا نیست که آقای هاشمی ولایی[تر] بوده، بلکه به این معناست که وجودش برای نظام لازم بوده و امام این وزنه را خرج می‌کرده که ایشان را از او مصادره نکنند، از او ندزدند، بچه ی عزیزش بود، می‌خواستند سرقت کنند؛ هزینه می‌کرده برای این که از او سرقت نکنند؛ اما سر به سر رهبری می‌گذاشت، او را می‌چلاند که اگر یک ذره نفسانیتی وجود دارد در زمان حیات امام ظهور پیدا کند. فشار امام روی رهبری علامت عنایتش برای آینده‌اش بود.