⚠️⛔️تفاوتهای « قانون جذب » با « دعا »
♦️ تفاوتهای قانون جذب با دعا به نحوی است که نوع ورود و خروج به دعا زمین تا آسمان با قانون جذب فرق میکند.
🔷 در قانون جذب این نیروی انسان زمینی و تخیل اوست که نتیجه را تعیین میکند؛ در حالیکه در دعا نیروی الهی تعیینکننده است.
🔶 راز دعا احساس نیاز و وابستگی و شکستگی است، اما راز قانون جذب تخیل بینیازی، دارایی، خودمحوری و خود کامی است.
🔷 دعا در یک لحظه ناب نورانی از سوز و عشق و نیاز به نتیجه میرسد، ولی ادعا این است که قانون جذب با استمرار تصور برخورداری و بینیازی و انتقال انرژی خوشی و شادی به تخیلات نتیجه بخش خواهد بود.
🔶 بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد.
🔷 اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بستهای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا میتواند بسیار مبهم و کلی باشد.
🔶 در قانون جذب، انسان کانون عالم است و فرمان میدهد و محقق میشود، کائنات غلام حلقه به گوش و غول چراغ جادو هستند و انسان باید مثل فرمانروای نیرومندی آرزوهای خود را بدست آورد. نیروی برآوردن آرزوها، قدرت تصور و تجسم اوست و آنچه انسان بخواهد، همان خواهد شد.
🔷 اما در دعا خداوند کانون هستی است. فرمان، فرمان اوست و اراده، اراده او. کائنات به اذن او عمل میکند و انسان فروتنانه و نیازمندانه از او درخواست میکند. هرچه خداوند بخواهد همان خواهد شد و بعد از دعا انسان با همه امیدواری و اعتمادی که به قدرت و مهربانی و بخشندگی خداوند تعالی دارد، تسلیم خواست خدا میشود، تا در صورت صلاح بودن دعایش مستجاب و آرزویش برآورده شود.
🔶 دعا از انسان عبد میسازد و از رهگذر رابطه بندگی با آفریننده و فرمانروای عالم، انسان را بر پدیدههای هستی و کائنات مسلط میکند، ولی قانون جذب انسان را به فرمان روای تخیلی کائنات تبدیل میکند.
🔷 دعا انسان را به فضایل تقوا، تواضع، بخشایش، بندگی، مهربانی و ... میآراید، اما قانون جذب انسان را در تخیل رویاهای رنگارنگ و آرزوهای دراز غرق میکند و خودمحوری و منفعتطلبی و لذتجویی را نیرومندتر میسازد.
🔶 این تفاوتها و نتایج و آثار دورکننده از ارزشهای اخلاقی فارغ از درستی یا نادرستی قانون جذب به دنبال عمل کردن بر آساس آن به وجود خواهد آمد.
🔷 اگر نادرستی قانون جذب مورد توجه قرار گیرد این ناکامیها انسان را هرچه بیشتر در آرزوها و رویاهای خود فرو میبرد و بیشتر و بیشتر پیامدهای اخلاقی آن را پرورش میدهد.
🔶 گذشته از همه اینها قانون جذب در مقایسه با دعا بسیار محدودکننده است و با فرض درستی و کارآیی از ظرفیت کمتری برای کامبخشی برخوردار است.
🔷 بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد.
🔶 اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بستهای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا میتواند بسیار مبهم و کلی باشد. ما در دعا به جای تصورات محدود خود لطف و رحمت بیکران خداوند را معیار قرار میدهیم و او بیش از خواسته و تصورما میبخشد و عطا میفرماید.
🔷 قانون جذب سرچشمه کامیابی را در تخیلات محدود جستجو میکند، در حالی که دعا کامیابی را به بخشندگی نامحدود خداوند میپیوندد.
🔶 با قانون جذب چنان که ادعا میشود، شما به چیزی که میدانید چیست و میخواستید میرسید و این موضوع بسیار تجربه شده است که انسان وقتی به خواستهاش میرسد، احساس ناکامی میکند و در طول این رسیدن ایدههای فراتری در تخیلش نقش میبندد، که موجب میشود، لحظه دستیابی به رویای گذشته، شادمانی و لذتی کمتر از آنچه در آغاز احساس میکرد، پیدا کند.
🔷 در دعا اما با توجه به عدم تصور و تجسم خواسته با عطای خداوند به اوج شامانی میرسد، بخشش الاهی هر چه باشد، پیشبینی نشده و غیر منتظره است و این شرایط از کوچکترین رویدادها و پدیدهها بزرگترین شادمانیها را میآفریند.
♦️ با این توضیحات معلوم میشود که همانند انگاری قانون جذب با دعا اشتباهی است که ما را از درک ارزش گنجی نامحدود غافل کرده و با تخیلات محدود سرگرم میکند.