فراتر از مخرج مشترک
مگر دشمن چه میخواهد! جز ناامید کردن مردم؟ جز به جان هم انداختن مردم؟ جز بدبینی به مسئولین؟ جز بیاعتمادی به نظام؟ جز دوقطبیهای مضحک و کثیف؟ جز اتهامزنی؟ جز توهین و افترا؟ دشمن همینها را میخواهد، درست است؟
خب همینها را عدهای ریشو، مدعی، با اسم و رسم دار، استاد، هیئت علمی دانشگاه، عمامه به سر و غیره دارند انجام میدهند که!
تازه همۀ اینها را با اسم «من انقلابیام»، «صریح هستم»، «محافظهکار» نیستم، انجام میدهند. آن یکیشان میآید و در تلویزیون بدون سند و مدرک اتهام اخذ رشوه به نمایندۀ مجلس میزند و بعدش هم بدون خجالت برای مجلس لیست میدهد! هنوز جای خنجری که زده خوب نشده که به آقای شیخ کاظم صدیقی تهمت میزند. اگر همان ابتدا که افترا زد همگی به جای تشویق او را «هو» میکردند، جرأت این گندهگوییهای بعدی را پیدا نمیکرد. آن دیگریشان نوک پیکانش قالیباف است و مجلس. چشمانش را میبندد و هرچه به دهانش میآید میگوید و هرچه به قلم، مینویسد. «انقلابیهای حداقلی»، «ناانقلابیها»، «پدرخواندهها»، «کیفکشها»، «اشراف» و... بخشی از عبارتهای پرمهرشان! است. آن یکی به اسم دفاع از رهبری، دفتر رهبری را متهم به «تحریف مکرر و چندباره رهبری» میکند! بعد اینها همه خود را انقلابی هم میدانند. بهخدا بعضیشان اگر جرأت میداشتند رهبری را هم میزدند. کما اینکه شاهد بودم در تعبیر رهبری نسبت به مجلس که گفت: «این مجلس انقلابی است»، موضع خلاف گرفتند.
آقایان کجا میروید؟
مخرج مشترک پیشکش، شما خواسته یا ناخواسته، بدانید یا نه، رسماً پیادهنظام دشمن شدهاید. کارتان از مخرج مشترک با دشمن فراتر رفته! کلاهتان را بالاتر بگذارید و ببینید دارید چه میکنید!
امثال «مهدی نصیری»ها هم با عنوان انقلابی و دفاع از ارزشهای انقلاب و صراحت در انتقاد و انقلابیِ حداکثری و مطالبهگری آمدند، ولی بعد سر از ناکجاآباد درآوردند! دست بردارید، ادامه ندهید، توبه کنید. این ره که تو میروی به ترکستان میرود.
این اداها و مسخره بازیها را کنار بگذارید. راستی اینقدر مرد هستید که بنشینید و ثمرۀ کارهایتان را حساب کنید؟ ببینید شما چه دردی را درمان کردید؟ کدام حرکت انقلاب را سرعت بخشیدید؟ جلوی کدام منکر را گرفتید؟ جز این است که خودتان مروج بزرگترین منکرات شدید؟ همان رهبرِ مظلومی که شما داعیهدار دفاع از او هستید، گفت: «حرف حقی که پازل دشمن را کامل میکند را نگویید»! به همین جمله چقدر عمل کردید؟ تازه سلمنا که حرفهای شما حق باشد که بسیاریاش نیست. فرمود اگر حرف حقی هم داری که آن حرف، پازل دشمن را تکمیل میکند، نگو، ساکت شو. سکوت تو حق را قویتر میکند. اما کلامِ حق تو، حق را ضعیفتر!
کاش «یؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَیكْفُرُ بِبَعْضٍ» نبودید. کاش اینقدر فهم داشتید که چه کلامی را چه زمانی، با چه مخاطبی و با چه ادبیاتی بگویید! پس کی قرار است مسائل را اصلی و فرعی کنید؟ کی بناست اهم و مهم کنید؟ چرا صراحتتان را به رخ دشمن اصلی نمیکشید؟ چرا شمشیرتان را به صورت او نمیزنید؟
دلم بیشتر از شما، برای آنهایی میسوزد که شما را باور دارند و دنبال شما راه افتادهاند. دلم برای آن جوانان مظلومی میسوزد که گرفتار اوهام و کجفهمیهای شما شدهاند.
یکی از همینها آمده به بخشی از وصیتنامۀ امام استناد کرده و باز نسخۀ جدید پیچیده! آخر آقای حسابی وصیتنامۀ امام سراسر ضد توست، در مقابل توست! وصیتنامه را از اول تا آخر بخوان! صاحب آن وصیتنامه سالها امثال بازرگان و بنیصدر و منتظری و غیره را تحمل کرد به خاطر مصالح اقوی و اعظم! شماها میتوانید از این کارها بکنید؟ قلبتان چنین سعهای دارد؟ آدم این کارها هستید؟ آنچه ما از رفتار شما میبینیم با آنچه از امام خواندیم و شنیدیم خیلی فاصله دارد، حالا خود دانید!
🔹هیئت خواهران طلبه مشهد🔹