همزمان با تجاوز طبس، سیا از طریق "شاهپور بختیار" در تدارک طرح کودتای نقاب (نوژه) بود. تجاوز نظامی طبس و کودتای نوژه دو حلقه یک زنجیر واحد بود که باید براندازی نظام جمهوری اسلامی را به ثمر می‌رساند. اما پس از واقعه طبس و شکست پروژه اوّل، "بختیار" تحت فشار آمریکا و انگلیس به سازماندهی اجزای کودتا برای مقابله همه جانبه با نظام جمهوری اسلامی شتاب بخشید. شاخه تدارکات که وظیفه تهیه پول، اسلحه، خانه، ماشین و دیگر لوازم مورد نیاز برای انجام یک کودتای موفق را به عهده داشت، تحت مسئولیت «منوچهر قربانیفر» فعال می‌گردد. نکتــه جـــالب اینجاست که نه تنها با دستگیری "خادم"، کودتا افشا نمی‌گردد، بلکـه پس از لو رفتن کودتا نیز به سرعت کودتــاگـــران از آن مطلع گشته و از آنها خواسته می‌شود که پراکنده شوند. به گفته "بنی‌عامری" کل افراد دخیل در عملیات کودتای نوژه در داخل کشور و در شهرهای مختلف روی هم رفته در حدود 100 نفر نظامی و غیرنظامی بود. اما بر اساس اطّلاعات موجود در مجموع و علی‌رغم قلع و قمع شدید عوامل کودتا، تنها حدود یک چهارم رهبران و یک سوم عوامل آن دستگیر شدند که این بی‌شک مرهون اطّلاع عوامل اصلی کودتا از لو رفتن برنامه‌شان است. عدم اعلام کودتا پس از دستگیری" خادم" و اعلام لو رفتن کودتا ممکن نیست، مگر آنکه گروهی در داخل نهادهای اطّلاعاتی نظام با آنها هماهنگ بوده باشند، درست در زمانی که اختیار کامل دسترسی به اطّلاعات نیروی هوایی ارتش، در اختیار "مسعود کشمیری" است. پس از جمع آوری اطّلاعات لازم برای مقابله با کودتاگران و دستگیری عوامل کودتا ستادی به نام «ستاد خنثی‌سازی کودتا» تشکیل شد که اعضای این ستاد مرکب از نمایندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته انقلاب، کمیته اداره دوّم ارتش، اطّلاعات، ارشاد و انجمن اسلامی نیروی هوایی و گروه ضربت مهدیه قصر فیروزه بودند. همچنین در اداره دوّم ارتش، مرکز فعالیتهای ضدّ کودتا تحت نظارت "محمّد رضوی" شکل گرفت که مستقیماً با مسئولان ارشد نظام در تماس بود و هر گونه اقدامات مرکز در هماهنگی با آنها صورت می‌گرفت. ... با این حال سران اصلی کودتا و رؤسای سه شاخه آن موفق شدند از کشور فرار کنند. ماجرای کودتای نوژه ...آنچه مغفول مانده این است که "بنی‌عامری"، رهبر این کودتا اگرچه دستگیر شد، امّا توسط "مسعود کشمیری" فراری داده می‌شود. با تشکیل ستاد ضدّ کودتای نوژه، با نظر "رضوی"؛ "کشمیری"، "قدیری"، "زلفی" و ... به آن ستاد می‌روند. در شب اوّل کودتا "کشمیری" برای دستگیری رهبر کودتا می‌رود امّا شایع می‌کند که "بنی‌عامری" از دست او فرار کرده است. یکی از زیر مجموعه‌های "کشمیری" مسئول شنود می‌گردد و "تقی محمّدی" و "جواد قدیری" مسئول پیاده کردن نوارها و جمع آوری اطّلاعات می‌گردند. در این مقطع برخی ارتباطات کشمیری با منافقین توسط دو پاسدار شناسایی می‌شود و به "رضوی" گزارش می‌شود، امّا "رضوی" هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد و با پایان کار ستاد ضدّکودتا،‌ با تلاش "علی‌اکبر تهرانی" پس از موافقت "رضوی" و "خسرو قنبري تهرانی" وی طی مراحلی ابتدا به دفتر سیستان و بلوچستان نخست‌وزیری، سپس به دفتر "محسن سازگارا" و سپس به دفتر "خسرو قنبري تهرانی" (معاونت اطّلاعات نخست‌وزیری) نفوذ داده می‌شود. {به نقل از سایت "محمّد مهدی اسلامی" منتشره در 11/6/1389:} "خسرو قنبری تهرانی"... که بیشتر با نام "خسرو تهرانی" شناخته شده است، در سال 1333 در تهران متولد شد. از اوایل دهه 1350 به واسطه ارتباط درون مدرسه با برخی چهره‌های سازمان منافقین، جذب سازمان مجاهدین خلق شد. او که از مرتبطین تشکیلاتی "محسن خاموشی" بوده است، پس از ترور تشکیلاتی "مجید شریف واقفی" توسط "محسن خاموش"ی و دستگیری و عدم مقاومت "خاموشی" لو رفته و به جرم ارتباط تشکیلاتی با سازمان از سال 1354 تا 1357 به زندان افتاد و موفق به ادامه تحصیل خود در رشته کشاورزی در کرج نمی شود. نقل است در زندان در ابتدا به طیف "میثمی" گرایش داشته و پس از آن با برخی مؤسسین سازمان مجاهدین انقلاب همچون "بهزاد نبوی" و "مصطفی قنادها" صمیمیت می‌یابد. از دوستان نزدیک و همفکر وی در دوران حضور در سازمان مجاهدین خلق، "حسین ابریشمچی" بوده است. "خسرو تهرانی" یک بار با "حسین ابریشمچی" جهت تربیت و آموزش تشکیلاتی سوار بر یک موتوسیکلت به زاهدان رفته و بر می‌گردد. او از همراهی "حسین ابریشمچی" در زندان با حلقه "میثمی" می‌گوید و از موفقیت "محمّدرضا سعادتی" در تلاش فشرده و سخت و کُشنده که او نیز از نزدیک شاهد آن بوده است، برای جذب برخی از اعضای حلقه آنها همچون "حسین" که منجر به حاکم شدن حلقه ي "مسعود رجوی" می‌گردد. ("حسین" برادر کوچکتر "مهدی ابریشمچی" است که بعدها دارای سمت‌های بالا در سازمان گشت و جنایت‌هایی همچون «عملیات مهندسی» را مرتکب شد. او هم اکنون ساکن پادگان اشرف است.) ادامه دارد....