پاسخ :
سه عامل مهم در پیدایش نهضت امام حسین(ع) تأثیر داشت :
🔸عامل اول :
درخواست بیعت از امام حسین(ع) برای یزید و وارد كردن فشار به آن حضرت(ع) :
در این عامل امام حسین(ع) حالت دفاعی داشت زیرا حكومت یزید از او با فشار و اصرار بیعت می خواست و حضرت خودداری می ورزید.
🔸عامل دوم :
دعوت مردم كوفه از امام حسین(ع) :
در این عامل عكس العمل امام(ع) مثبت است و نوعی همكاری و تعاون با كوفیان به شمار می رود.
حضرت(ع) در مكه از نظر خودداری از بیعت یزید، دیگر وظیفه ای به عهده نداشت چون در هر حال بیعت نكرده بود.
اما دعوت كوفیان بُعد تازه ای به قضیه داد و وظیفه تازه ای برای امام(ع) ایجاد كرد. گویی ارزیابی امام(ع) این بود كه حال كه كوفیان با این همه اصرار و اشتیاق مرا دعوت كرده اند به عراق می روم، اگر آنان به وعده های خود وفادار بودند كه چه بهتر، و اگر چنین نبود باز به مكه برمی گردم یا به یكی از مناطق اسلامی می روم.
🔸عامل سوم :
عامل امر به معروف و نهی از منكر :
در این عامل منطق امام(ع)، منطق اعتراض و تهاجم بر حكومت ضد اسلامی است زیرا معتقد بود كه جهان اسلام را فساد و آلودگی فرا گرفته و حكومت وقت به صورت سرچشمه فساد درآمده است و او به حكم مسئولیت شرعی و وظیفه الهی خود باید قیام كند. پس معلوم می شود كه اگر دعوت مردم كوفه عامل مهم و اساسی بود.
وقتی خبر اوضاع پریشان كوفه به حضرت(ع) رسید، امام(ع) دست از سخنان و مواضع خود برمی داشت و از ادامه سفر خودداری می كرد در حالی كه داغ ترین و شورانگیزترین سخنان امام(ع) از اینجا شروع شد، پس عامل امر به معروف و نهی از منكر مهمترین انگیزه برای قیام امام حسین محسوب می شود.
🔹اما آیا امام قصد بازگشت داشت یا نه؟
امام حسین(ع) به دنبال استقبال عظیم مردم كوفه پسر عمویش (مسلم بن عقیل) را برای سامان دادن اوضاع كوفه و ارائه ی گزارش روانه عراق كرد و خود پس از چندی در روز سه شنبه نهم ذیحجه سال (نهم یا هشتم) از مكه خارج شد.
زمانی كه خبر حركت امام(ع) به یزید رسید نامه ای به ابن زیاد نوشت و با آگاه كردن وی از این امر دستور داد كه شهر كوفه را به شدت كنترل نماید.
ابن زیاد به دستور یزید، مسلم بن عقیل را دستگیر و به شهادت رساند، خبر شهادت مسلم و هانی مهم ترین خبر ناگوار از وضعیت كوفه بود كه به امام رسید.
اما حضرت(ع) هنوز به نامه ها و دعوت ها و بیعت های كوفیان امیدوار بود زیرا شیعیان زیادی در این شهر بودند و امید آن بود كه امام را یاری كنند.
امام حسین(ع) هم چنان به حركت خود به مقصد كوفه ادامه داد تا اینكه به سپاه حرّبن یزید ریاحی كه به قصد كنترل منطقه و مانع شدن از حركت امام(ع) به سمت كوفه گسیل شده بود مواجه شد. وقتی سپاه حر به امام(ع) رسید حضرت(ع) كه امید به حمایت كوفیان داشت از حر پرسید كه به كمك آنان آمده یا بر ضدّ آنهاست؟
حر گفت : بر ضدّ شما!
پس از آن بود كه امام(ع) درباره ی دعوت كوفیان و نامه های آنان سخن گفت و اینكه اگر مردم از دعوت خود برگشته اند حاضر است از راهی كه آمده برگردد.
حر پاسخ داد :
كه وی از نامه ها بی خبر است و مأموریت دارد كه وی را به كوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببرد.
حضرت(ع) حاضر به حركت به سمت كوفه نشدند و قصد بازگشت كردند و به طرف حجاز به راه افتادند.
صحبت از بازگشت یكی از اساسی ترین نكاتی است كه امام(ع) از این پس تا زمانی كه فرصت طرح آن را دارد بیان می كند.
پس از رسیدن دشمن و حركت به سمت كربلا امام(ع) بارها در سخنرانی های خود در هر فرصت بر نامه های اهل كوفه تكیه دارد، به علاوه درباره ماهیت حكومت اموی سخن می گوید و امامت را از آن خود می داند و پس از آن می فرماید اگر ما را نمی خواهید و حق ما را نمی شناسید از همین جا باز می گردم.
دو سپاه امام(ع) و حر بن یزید ریاحی در كنار هم در حال حركت بودند و حر مراقب امام(ع) بود تا به حجاز باز نگردد.
در این مسیر بود كه امام(ع) می كوشید تا از كوفه دور شود و به سمت بادیه حركت كند، اما حرّ ممانعت می كرد تا به كربلا رسیدند.
عبیدالله بن زیاد برای مجبور كردن امام(ع) به بیعت با یزید یا جنگ كردن با وی عمر بن سعد را با سپاهی روانه كربلا كرد.
امام(ع) در صدد بود كه وضعیت به گونه ای درآید كه بتواند از حیطه قدرت ابن زیاد خارج شود.
در منابع درباره محل پیشنهادی امام(ع) برای بازگشت مطالب مختلفی آمده است.
تقریباً در همه منابع كهن این خبر آمده است كه یا اجازه دهید به جایی كه از آنجا آمده ام بازگردم یا آنكه به یكی از مناطق مرزی دنیای اسلام بروم.
پس نتیجه می گیریم كه امام بعد از شكستن بیعت توسط مردم كوفه قصد بازگشت را داشت و این حاكمان جور بودند كه مانع حركت امام(ع) شدند و امام(ع) را به شهادت رساندند.
📚منابع :
۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۶۰
۲)الفتوح ابن اعثم كوفی،ج۵، ص۱۳۶
۳)اخبار الطوال دینوری، ص۲۴۷
۴)تاریخ طبری، ج۵، ص ۴۰۲
۵)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۲۵