﷽؛ ✍ ما را که بنویسند، این‌گونه می‌نویسند که جوانان و پیرانی بودند که به حرمت حرف ولی‌امرشان نرفتند زیارت .. ما که از کولبران چیزی کم نداریم، به مانندشان مرد جهاد و نبردیم... از هم نمی‌ترسیم، که مرد جان دادنیم برای حضرت دوست... از دولت مستأجل هم توقّع فهم زیارت اهل‌بیت را نداریم، که شیر از سینه‌ی مادر خورده‌ایم... هیچ مانع و سدّی هم ما را در خانه نگه نمی‌دارد که جهان‌وطنی بار آمده‌ایم... بنده‌ی ادارات و حقوق و مزایا هم نیستیم، که رزق‌مان را هم از تکان چادر مادر سادات می‌گیریم... می‌نویسد تاریخ شرح حال ما را و چه خوب می‌نویسد: «بودند شیعیانی که اسوه‌شان شیعه‌ی تنوری بود...»