جدال احسن؟ یا خدمت به مدیریت خسارتبار؟! 🔹برادر محترمی که معتقد است "عصر فعلی (غیبت)، عصر حیرت است"، با آقای ظریف گفت و گو کرد؛ با این وعده که می خواهد "جدال احسن" داشته باشد. اما در گفت و گو، هیچ اثری از نقد و پرسش جدی نبود. بیشتر به یک گفت و گوی تبلیغاتی و تشریفاتی می مانست. بماند که برخی سخنان ظریف، تحریف بود. ♦️با خود و مخاطب باید رو راست بود. کجای گفت و گو، کمترین بحثی در گرفت که حمل بر جدال احسن شود؟ به عنوان نمونه، آیا خسارت های اقتصادی و امنیتی برجام - چه در ابتدا و چه پس از اجرای یکطرفه آن- جای نقد و بحث نداشت؟ 🔹ادعای "امضای کری تضمین است"، "اوباما بسیار مودب است"، "آمریکا زیر تعهدش نمی زند"، "صد تا ترامپ هم نمی توانند توافق را زیر پا بگذارند"، و همچنین، اعمال تحریم های ویزا و آیسا و سیسادا و ... توسط اوباما با وجود وعده لغو همه تحریم ها چطور؟ ♦️تریبون شدن برای چنان مدیرانی، بی آن که نقد شوند و پاسخگو باشد، انصاف است؟ خرد انتقادی است؟ ژورنالیسم قابل دفاع است؟ و یا ترویج عناصر متهم به سوء مدیریت و ایراد خسارت های گزاف به کشور و مردم؟! 🔹سکوی پرش و نردبان جریان غربگرای اشرافی شدن، شبیه کاری که سلبیریتی ها در سال 92 و 96 کردند، هنر نیست، بلکه جای گله و انتقاد دارد. این رفتار، حتی شرط حیرت هم نیست! اقتضای حیرت و تردید، توقف و احتیاط است. ♦️همان که امیر مومنان (ع) برای وضعیت تحیر وضعف در تشخیص فرمود "کُن فِي الفِتنَةِ کَابنِ اللَبُون، لا ظَهرٌفیُرکَب ولاضَرعٌ فَیُحلَب. در فتنه مانند بچه شتر باش، نه پشتی دارد تا مرکبش کنند و نه پستانی دارد که دوشیده شود". 🔹نمی شود هم ادعای حیرت داشت، هم زاویه گفتمانی منفرجه باز کرد، هم -در عمل- به خیلی ها که معارض اعتقادی و رویکردی شما در گذشته و امروز بوده اند- سرویس تبلیغاتی داد و هم در باطن، خشنود بود و وجدان آسوده داشت! ♦️تالبته عبیر امیر مومنان (کُن فِي الفِتنَةِ کَابنِ اللَبُون)، خطاب به عوام است؛ و گرنه حضرت، از عمارها، توقع تبیین و شکستن هیمنه فتنه گران را داشت. قطعا این جایگاه، از موقعیت تحیر دور است، نمی شود هم ادعای تحیر داشت و هم عمار بود. 🔹باید دید پیشانی جریان "اهواء تتبع" و "احکام تبتدع" که به تعبیر امیر مومنان "بدء وقوع الفتن (سرآغاز وقوع فتنه ها)" است، کدام طیف هستند؟ و چرا همان ها بر ترویج مواضع مدعیان حیرت اهتمام دارند؟ ♦️از ادعای حیرت و خدشه و تشکیک در کلیت مسیر حرکت انقلاب و نظام، منحصرا اشرافیت غربگرایی بهره می برند که باید پاسخگوی چند ده سال منصب داری شان باشند، اما به رسم طلحه و زبیر -پس از پیمان شکنی شان- عمل می کنند؛"انهم لیطلبون حقا هم ترکوه. آنها حقی را مطالبه می کنند که خود فروگذار کردند".