◀️از «آقامون جنتلمنه» نوشتید، از «سلام فرمانده» هم بنویسید!
🔰چرا پژوهش و رسانه ایران به آسیبها بیشتر توجه دارد تا دستاوردها؟
⭕«بدنو ببین، جون بابا، خودتو بلرزون بابا» میخواندند و تأسف میخوردند و سر تکان میدادند که کودک و نوجوان ایرانی تباه شده و جمهوری اسلامی دچار شکاف نسلی عمیقی شده که دیگر پر کردنی نیست. ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی را بر باد رفته میدیدند و به اندک تلاشهای مخلصانه بسیجیانی که مخلصانه و بیمزد و منت در حال تربیت نسل و برپایی حلقه صالحین و برگزاری اردوی جهادی بودند، پوزخند میزدند که چه نشستهاید که سیل همهتان را غرق خواهد کرد.
اما امروز که یک سرود کاملاً ابتدایی و تقریباً بیهزینه روی لب دهها هزار کودک و نوجوان ایرانی نشسته، سکوت کردهاند و لب نمیجنبانند که نکند مالهکش و همدست و حکومتی خوانده شوند.
⭕«سلام فرمانده» شهر به شهر میچرخد. نمیتوان انکارش کرد. نمیتوان حکومتی دانستش. چیزی دارد که خریدنی نیست. نمیتوان اتوبوس و مینیبوس گرفت و این همه دختر و پسر نوجوان را جمع کرد و در میدانهای اصلی شهر، لبخوانی کردش. نمیتوان همه رسانههای فراگیر را به خط کرد و این چنین هماهنگ به خانهها فرستادش. «سلام فرمانده» در متن جامعه پیچیده، با همه مشکلات و دشواریها و رنجها و زخمهایی که این جامعه دارد و زیر بار آنها کمر خم کرده. اما هر چه بیشتر خوانده می شود، کمتر در موردش نوشته میشود.
⭕گویی کلیشههایی وجود دارد که روشنفکر و دانشگاهی و اهل کتاب و دانشگاه ایران نمیخواهد از آنها جدا شود. موضوع این نیست که این سرود از نظر عدهای «چیپ» است یا خیر، *موضوع این است که بخشهایی از جامعه نخبگانی ما جرأت مقاومت در برابر فکر و نگاه غربی را از دست دادهاند*، وگرنه «چیپ» هم تحلیل میشود، اگر از آن سوی آبها آمده باشد!
⭕ویدئوهایی که از همخوانی «سلام فرمانده» در شهرهای مختلف منتشر میشود، نشان میدهد این سرود از نظر ایجاد موج اجتماعی و ساخت همدلی موفق بوده است.
ارزیابی میزان این موفقیت باید مبتنی بر معیارهایی کاملاً مستند و معتبر باشد. اما هر پژوهشی از یک حدس عالمانه آغاز میشود و حدس عالمانه این است که «سلام فرمانده» فراگیری بالایی ایجاد کرده آن هم در جامعهای که لایهها و اقشارش روز به روز از یکدیگر فاصله میگیرند.
این فراگیری هم در سطح و هم در عمق رخ داده، هم از حیث شمار موجی که ایجاد شده و هم از نظر تنوعی که ساخته. نمیتوان گفت فقط چادریها، فقط بسیجیها، فقط مذهبیها «سلام فرمانده» را لبخوانی میکنند و حاضرند برایش تجمع کنند و شعرش را حفظ کنند. این حدس عالمانه یا فرض محتمل را لااقل بررسی کنید!
⭕جامعه دانشگاهی، اهالی پژوهش و فعالان رسانهای ایران، جرأت احتمالدهی، تأملورزی و اندیشهسازی را از دست دادهاند. گمان میبرند دیر یا زود در هاضمه فکری جهان حل خواهیم شد و اساساً قائل به نگاه تمدنی و تمایز فرهنگی نیستند.
انقلاب اسلامی ایران، همان انقلابی که آن همه وصف و تعبیر و شگفتانه از دوست و دشمن، سیاستمدار و امنیتی، اقتصاددان و جامعهشناس در موردش رفته است، بیش و پیش از آنکه تجمع و تظاهراتی باشد، صورتبندی مسأله چرایی عقبماندگی ایران بود.
⭕انقلاب در قلبها ریشه زد. ذهنها را پرسشگر کرد. «نه شرقی و نه غربی» قبل از آنکه به یک برنامه کلان در سیاست خارجی تبدیل شود، یک باور ملّی و هنجار دینی است.
*اگر نخبه جامعه ایران، باور به امکان استقلال نظری در برابر جهان فریبنده غرب و شرق را از دست بدهد، تمدنسازی چگونه ممکن میشود؟*
*اگر نخبه جامعه ایران، مرتباً روی آسیبها و اشکالات متمرکز شود و فرصتها و داراییها را نبیند، آیندهسازی چگونه میسر میشود؟*
⭕«سلام فرمانده» مهر باطلی است بر گزاره پرتکرار ناامیدی و دینستیزی مردم و به ویژه غربگرایی مطلق کودکان و نوجوانان ایرانی.
هر اندازه با محتوا و مضمون این سرود مشکل داشته باشیم و دلیل اثربخشی و فراگیری آن را درک نکنیم یا نسبت به بتسازی عوامل و طراحان و مجریان این سرود هشدار بدهیم و از موجسواری رسانههای پرادعا اما کماثر حکومتی روی این کار مردمی خشمگین شویم؛
نمیتوانیم انکار کنیم «سلام فرمانده» به اصطلاح رسانهایها «گرفته» یا فراگیر شده و نشان داده که «امکان» مقاومت فرهنگی در برابر ساختههای مبتذل امثال ساسی مانکن که به شکل طراحی شدهای، نسل جدید را هدف گرفته، وجود دارد.
⭕دومین ویژگی یعنی طرح «امکان» مقاومت از نخستین ویژگی یعنی «فراگیری» مهمتر است؛ حتی اگر هیچ دانشگاهی، پژوهشگر یا اهل رسانهای بدان نپردازد. کاش یک دهم آسیبشناسها، دستاوردشناس داشتیم.
✍ کبری آسوپار