رفت بهائي ها خواهد شد و پيوسته اين انديشه را پراكنده مي ساختند كه مبارزه با زورمندان و قدرت هاي جهاني ويژه حضرت مهدي (عج) است[9] و قرآن با صريحا­ اعلام ميدارد كه خود را به دست خويش هلاك نكنيد. و لا تلقوا بايديكم الي التهلكه. 13. خود را از علما و فقها، اسلام شناس تر، آگاه تر، عالم تر و دلسوزتر براي اسلام ميدانستند.[10] 14. رهبر و ولي و حاكم جامعه فقط بايد معصوم باشد، عدالت تنها كافي نيست، عصمت هم ميخواهد.[11] 15. اصول سه گانه: 1. خودداري از تعرض به شاه؛ 2. خودداري از تعرض به آمريكا و اسراييل؛ 3. خودداري از تعرض به مسايل سياسي. روش برخورد شاه با انجمن : حكومت از آنها حمايت ميكرد زيرا از يك سو كاري به سياست نداشتند و خطري براي رژيم به حساب نمي آمدند و از طرفي نيز مي توانستند بستري براي مبارزه با رشد كمونيسم باشند.[12] مرحوم حلبي ميگفت شاه از همه سلاطين قبلي با عفت تر است[13] و در سال 1357 كه مردم فوج فوج در خون خويش غوطه ور بودند انگشتري را كه روي سطح آن نوشته بود يدالله فوق ايديهم براي سلامت شاه ارسال كرد.[14] امام و انجمن حجتيه : امام خميني(ره) در خواست اجازه مصرف سهم امام را در انجمن در 28 ديماه 1349 برابر شعبان 1390 ميدهند ولي در سال 1351 اين اجازه را لغو ميكند. و پس از انقلاب ، آيت الله خزعلي كه براي تهيه گزارش و تكميل اطلاعات خودشان درباره انجمن به امام مراجعه كرد و امام ايشان را براي نظارت جهت تهيه گزارش بر اين گروه تعيين كردند تا انجمن را زير نظر گرفته وگزارش فعاليت هاي آن را به امام تقديم نمايد. انجمن نيز اقدام به چاپ و تكثير سخنرانيهاي آيت الله خزعلي در تأييد خود نموده و كوشيد وانمود كند كه امام و نماينده ايشان هوادار انجمن است و امام اين نظارت را در 12 رمضان 60 شمسي لغو ميكند و به آقاي خزعلي ميفرمايند شما ديگر در رابطه با آنها ارتباطي نداشته باشيد.[15] و امّا جواب از عقايد انجمن حجتيه : 1. عدم مداخله در امور سياسي: دخالت نكردن در سياست به اين معنا بود كه در مقابل شاه و رژيم او ساكت باشد در حالي كه امام تقيه را حرام كرده بودند. 2. بزرگ نمايي بهائيت واينکه تكليف فقط مبارزه با بهائيت است. علت قوت و پرورش بهائيت، شاه و رژيم اسراييل و آمريكا بود اگر شاه از بين ميرفت بهائيت هم از بين ميرفت، پس بايد مبارزه با شاه مي شد تا با رفتن علت، معلول هم از بين برود. 3. قبل از امام زمان (عج) هر پرچمي بلند شود در ضلالت است و به شكست مي انجامد . مراد پرچمي است كه به نام امام مهدي و با ادعاي مهدويت برپا گردد نه هر پرچمي كه براي برطرف كردن ظلم و جور برپا شود. 4. بايد گناه و ستم و معصيت زياد بشود تا امام زمان (عج) بيايد . امام در پيام خودشان فرمودند يك دسته ديگر هم كه تزشان اين است كه بگذاريد معصيت زياد شود تا حضرت صاحب بيايد حضرت صاحب مگر براي چه چيزي ميآيد، حضرت صاحب ميآيد معصيت را بردارد ما معصيت كنيم كه او بيايد اين اعوجاجات را برداريد، ...براي خاطر خدا اگر مسلمان هستيد و براي كشورتان اگر ملي هستيد، اين دسته بندها را برداريد. در اين موجي كه الان اين ملت را به پيش مي برد خودتان را وارد كنيد و برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پاي تان خواهد شكست (پيام امام در 26 تيرماه 1362). 5. جهاد در دوران غيبت معنا ندارد . اولاً كه قيام ها در زمان شاه، دفاع از اسلام بوده است و ثانياً دليل آنها بر عدم جهاد اين بود كه مي گفتند رهبر معصوم نبوده و مصداق حاكم اسلامي وجود ندارد. در جواب بايد گفته شود كه خود امامان هم نايب داشتند و وكالت در امور را به بعضي از امنا و فقها سپرده بودند و در دوران غيبت امام معصوم امور را به فقها سپرده است. 6. تقيه را در مقابل مبارزه قرار دادن و گفتن اين كه مبارزه، هدر دادن نيروهاست . امام راحل ميفرمايد: و الله گنهكار است كسي كه ساكت بنشيند.[16] 7. تمام مسئوليت و وظيفه يك انسان انتظار است و نديدن امام بزرگترين گناه است . تمام وظيفه يك انسان عمل به تكليف است و تكليف در هر زمان فرق ميكند و امام زمان (عج) از ما انجام وظيفه را ميخواهد و ديدن آن حضرت تكليف نيست. 8. جدايي دين از سياست . امام راحل فرمود : ديانت ما عين سياست ماست، دين بدون سياست كه معنا ندارد يعني فقط از ما يك نماز و روزه را خواسته اند ؟ شيوه امامان معصوم هم دخالت در امور اجتماعي (بوده ) و (هم ) رهبري جامعه را به عهده داشتند اين سياست است . پس ائمه ـ عليهم السّلام ـ هم دين و سياست را با هم عمل ميكردند و در سال 1362، 26 تيرماه امام راحل در پيامي كه يك دسته ديگر هم تزشان اين است كه بگذاريد كه معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد حضرت صاحب مگر براي چه خبري مي آيد، حضرت صاحب ميآيد كه معصيت را بردارد ما معصيت كنيم كه او بيايد اين اعوجاجات را برداريد اين دسته بنديها را به خاطر خدا اگر مسلميد و براي كشورتان اگر ملي هستيد برداريد در اين موج كه الآن اين ملت به پيش مي برد خود