💠 نور(محسن قرائتی)💫 وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ « انعام آیه 112» (اى پيامبر! اينان تنها در برابر تو به لجاجت نپرداختند، بلكه) ما اين گونه براى هر پيامبرى، دشمنى از شيطان‌هاى انس و جنّ قرار داديم. كه برخى از آنان حرف‌هاى دلپسند و فريبنده را به برخى ديگر مرموزانه القا مى‌كنند. البتّه اگر پروردگارت مى‌خواست، چنين نمى‌كردند. (ولى سنّت الهى بر آزادى انسان‌ها مى‌باشد،) پس آنان را و آنچه به دروغ مى‌سازند به خود واگذار. نکته ها در دو آيه‌ى قبل آمده بود: ما آنان را به حال خود رها كرديم، «نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ» اينجا مى‌فرمايد: تو نيز آنان را به حال خود رها كن. «فَذَرْهُمْ» سقوط انسان، از قبول وسوسه‌ى شيطان شروع مى‌شود، «يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ» «1» «1». ناس، 5. جلد 2 - صفحه 534 آنگاه هر كه وسوسه در او اثر گذاشت از ياران شيطان مى‌شود، «إِخْوانَ الشَّياطِينِ» «1» و در نهايت خودش شيطان مى‌گردد. «شَياطِينَ الْإِنْسِ» تضادّ و درگيرى، زمينه ساز تكامل اختيارى است. به همين جهت خداوند، جهان را عالم تزاحم و تضادّ اختيارى قرار داده است. «وَ كَذلِكَ» پیام ها 1- از عوامل استقامت و پايدارى انسان، آگاهى از تاريخ و مشكلات ديگران است. «وَ كَذلِكَ» 2- مبارزه حقّ و باطل، در طول تاريخ وجود داشته است. «وَ كَذلِكَ» 3- رهبر جامعه، بايد براى مخالفت‌ها آماده باشد. «وَ كَذلِكَ» 4- انتظار ريشه‌كن شدن مخالفان و بدخواهان را نداشته باشيم. «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا» 5- از سنّت‌هاى الهى روبرو شدن انبيا با مخالفان گوناگون است. «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا» 6- كفّار لجوج، شيطانند. شَياطِينَ الْإِنْسِ‌ ... 7- شياطين انس و جنّ از طريق القاى به يكديگر، با هم ارتباط دارند. يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ‌ ... 8- شياطين، روشهاى شيطنت را به يكديگر مى‌آموزند. «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ» 9- مخالفان انبيا، تبليغات درون گروهى دارند. «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ» 10- كلمات زيبا و فريبنده، مى‌تواند از عوامل اغفال انسان باشد. يُوحِي‌ ... زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً «1». اسراء، 27. جلد 2 - صفحه 535 11- خداوند انسان را آزاد آفريده و دنيا را ميدان درگيرى‌ها قرار داده است. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ» 12- اختيار و آزادى بشر، در مسير رشد و تربيت اوست. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ» 13- در نظام هستى، يك اراده حاكم است نه دو قدرت، يزدان و اهريمن در برابر هم نيستند و تلاش‌هاى انحرافى از قدرت و سلطه‌ى الهى بيرون نيست. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ»