🍃✨﷽✨🍃 مرد فقیری فرزندش سخت بیمار شد، روز بود و طبیب در این روستا نبود، پس به خانه کدخدای دِه رفت تا خر او را برای چند ساعت قرض بگیرد و با آن به دنبال طبیب در آبادی بالا برود . پس از خواهش و تمنای فراوان کدخدا گفت: "خر ما در خانه نيست" حال برو و  مزاحم نشو بگذار به کارهای خود بپردازم ، تا خواست در را ببندد ناگهان همان موقع خر کدخدا شروع کرد به عرعر کردن ! مرد با ناراحتی گفت: ، جناب کدخدا شما که فرموديد خرتان خانه نيست؛ اما صدای عرعرش در خانه تان الان دارد گوش فلک را کر می کند. کدخدا عصبانی شد و گفت: مردک ملعون عجب آدم کافر و کج خيال هستی از خدا بترس حرف من کدخدا را باور نداری ولی عرعر خر مرا را قبول داری ؟ 🍃✔️🍃✔️🍃✔️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫