*✾࿐༅••••☆🕋 ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ🤍☆••••༅࿐✾* ✅ *✥☜داستـ📖ـانهای بحارالانوار☟✥* *✴️✴️ داستان شگفت انگیز حضرت موسی و خضر پیامبر (علیه السلام)* *🔰↓هنگامی که خداوند با موسی سخن گفت و او را هم سخن خویش قرار داد و تورات را بر او فرستاد و معجزه‌های گوناگون در اختیار او گذاشت، موسی به خویشتن بالید و با خود گفت: گمان نمی کنم خداوند کسی را از من داناتر آفریده باشد. در این موقع پروردگار به جبرئیل وحی کرد پیش از آنکه موسی با این خودپسندی هلاک شود او را دریاب، بگو در آنجا که در دریا به هم می‌رسند (تنگه) مرد عابدی است او را پیروی کن و از دانش بیاموز.* *جبرئیل پیام پروردگار را به موسی رساند، موسی (علیه السلام) فهمید این دستور الهی به خاطر آن فکری است که در نفس او پیدا شد و به خویشتن بالید. موسی به همراه وصی خود، یوشع بن نون، به سوی آن تنگه حرکت کرد، تا به همان تنگه رسید، در آنجا دید خضر مشغول عبادت است. موسی به خضر گفت: آیا اجازه می‌دهی همراه تو باشم و از آنچه آموخته ای به من بیاموزی؟* *✅ خضر در پاسخ گفت: تو هرگز تحمل همراهی مرا نداری. چون من به کاری مأمور شده‌ام که تو طاقت آن را نداری، و تو را نیز به کاری گمارده اند که من طاقتش را ندارم. موسی گفت: چرا، من می‌توانم صبر و تحمل داشته باشم. خضر: چگونه تاب می‌آوری در مقابل چیزی که از حقیقت آن بی خبری. موسی: انشاء الله مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری نافرمانی تو را نخواهم کرد. خضر: اگر همراه من آمدی باید هر چه دیدی از من نپرسی تا خودم علتش را بیان کنم.* *📕↲بحارالانوار جلد ۸* *┄┅┅٭❅✨🕋✨❅٭┅┅┄* *أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج* *انـدکی صبـر فـرج نزدیک است* ━⊰🌼🦋🌼⊱━━ https://eitaa.com/joinchat/1569587359C2ee9dbd2e9