❀۞⊱﴿🌹 ﷽🌹 ﴾⊰۞❀ ➡️ ادامه قسمت قبل 🏴 میعادگاه عُشاق و مراتب عاشقی (قسمت ۱۰) ⬅️ چرا امام حسین (ع): یاری ملائکه و اجنه را نطلبید؟ 🎤 سخنران: استادغلامرضا صادق‌زاده ویراستار: شوندی ┄┄┅✧❁🌹❁✧┅┄ امام حسین علیه‌السلام، در آن مقام فردانیت خود ایستاد و گفت: هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟ یعنیهمه‌ی انسان‌ها قابلیت این را دارند که به مقام فردانیت که من در آن هستم؛ برسند و در واقع ایشان ⬅️ تمام انسان‌ها را به مقام خودش دعوت کرد. بی‌کسی، مستلزم ذات من است ذات من، برهان اثبات من است من ندارم یار و بی‌یاری نکوست هر که با من کرد یاری، یارم اوست ✨ امام در مقام فردانیت، به یار نیازی ندارد؛ ⬅️ اما هر کسی به ایشان رجوع کند؛ یارش می‌شود؛ یعنی با ایشان یکی می‌شود و اتحاد پیدا می‌کند. به همین خاطر همه‌ی انسان‌ها را دعوت کرد؛ اما ملائکة‌الله را نه. وقتی گفت "هل مِن ناصر یَنصُرُنى"، ملائکه و اجنه آمدند. امام حسین علیه‌السلام پاسخ داد که شما تنها عقل دارید و در محدوده‌ی آن متوقفید؛ فاقد ماده و عشق هستید. ⬅️ کربلا مقام عشق است و از فرش به عرش رسیدن و از خاک به افلاک رسیدن است و عقل را به تنهایی، راه نمی‌دهند. ... امام می‌خواهد ⬅️ انسان را به سمت خودش بکشد. حتی اجنه هم آمدند؛ اما امام فرمود: ✨ "شما در آن، حدی نیستید که بخواهید این‌جا بیایید." به همین خاطر، از میان اجنه، پیغمبر انتخاب نشد؛ حد اجنه این نیست که به "مقام کرب" (سختی) مطلق بیایند. ... در روایت داریم که ملائکه فوج فوج نازل شده ‌بودند و همه انگشت حیرت به دهان داشتند؛ عشق بازی بدون مَثِل و نظیر امام حسین علیه السلام، را تماشا می‌کردند. ما نکردیم از پی یاری نزول که نباشد حد ما مشتی فضول امام در مقام رفیع " أو أدنی" ایستاده و می‌فرماید: "هل مِن ناصر یَنصُرُنى..." امام می خواهد انسان را بالا ببرد که متشکل از "ماده، عقل و عشق" است. عقل آری، گرچه ز املاک است و بس پیش راه عاشقان خار است و خس اباعبدالله، فقط " انسان‌ها" را دعوت کرد؛ اما هر انسانی را لیاقت و زهره‌ی، قدم گذشتن در "عشق مطلق" نبود. خدا این قابلیت را در همه انسانها قرار داده‌ است و لذا بندگانش را مؤاخذه خواهد کرد. خدا از تمام آن‌هایی که در کربلا، عاشورا و سایر ازمنه و امکنه اباعبدالله را یاری نکردند و یاری نمی‌کنند؛ خواهد پرسید که من استعدادش را در شما قرار داده بودم؛ "چرا حسین را یاری نکردید؟!" معلوم است چرا؟ ⬅️ نفس و تعلقات نمی‌گذارد. ⬅️ کربلا وادی عشاق است و عاشق هم کسی است که پشتش به خاک خورده باشد و برایش منیت نمانده باشد؛ یعنی هیچ قید و بندی نداشته باشد. برخلاف جاهای دیگر، ⬅️ در کربلا امام حسین، همه چیز را از یارانش می‌گیرد. همه‌ی اصحابش را (با عشق خود) خلع سلاح می‌کرد و بعد به میدان می‌فرستاد! با عابس کاری کرد که عابس، لباس روینش را درآورد و به میدان رفت. همه جا فرمانده، یارانش را مجهز می‌کنند و به میدان می‌فرستد‌؛ اما امام حسین یاران را از اموری خلع سلاح کرد! عباس بن علی، صاحب ولایت مطلقه است؛ اگر او می خواست؛ کسی زنده نمی‌ماند؛ قوت او قوت الهیه است؛ ⬅️ ولی در عشق امام اینگونه ناتوان و فانی شد و همین که محاصره کردند شهیدش کردند؛ او ولایت داشت و می توانست کارها بکند؛ اما نکرد؛ به امام حسین نگاه کرد و گفت برادر جان کار خودت را کردی؟ فکر نکنی من نمی‌دانم... من کشته‌ی آن نرگس فتان توام نه شمشیر شمر بن ذی‌الجوشن... من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم... «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» (حشر/۲۱) یاری من، کار هر اوباش نیست سرّ سلطانی، به هر کس فاش نیست کو کسی کامروز یار من شود پرده درّد، پرده دار من شود زین اعانت "عین الله اش" کنم بر مکان و لامکان، شاهش کنم ✨ می‌خواهیم امام را در هر زمان و مکان یاری کنیم، چطور باید ایشان را یاری کنیم؟ باید از تعلقات بمیریم... این‌جا وادی عشق است. مسلم بن عوسجه با حبیب دوست بود. هر دو وقتی شنیدند اباعبدالله عازم کوفه است؛ از همه تعلقات گذشتند؛ به سمت امام شتافتند. ✨ در وادی معرفت و عشق، "مکث" انسان را بیچاره می‌کند؛ همین که لحظه‌ای، مکث کنی کار از کار می‌گذرد‌؛ دل می پرد... مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند ادامه در شماره‌های بعد ⬅️ ❁🍃🌹🍃❁ @atrgolenarges313 https://t.me/httpatrgolenarges313 ◍⃟🌹◍⃟🌹 ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‎‎‎◍⃟🌹◍⃟🌹