رابطه خوبی با هووم داشتم خودم اونو برای شوهرم خواستگاری کرده بودم و هر
دو از این مسئله راضی بودیم تا اینکه هووم حامله شد
بعد از بارداریش یهو رابطه اش
باهام سرد شد..
شب زایمانش بچه رو بهم نشون نداد
از اون روز به بعد کارهاش
عجیب غریب تر از قبل شد و من ساده لوح خیال میکردم
برای اینکه حسودیم نشه اینطوری رفتار میکنه
یه روز که خواب بود یواشکی
رفتم بالای سر بچه اش
ولی با نشونه ای که روی پای بچه دیدم رنگ از رخم پرید ،
اون نشون خانوادگی ما بود ...ولی چرا باید روی پای بچه ی شوهر من باشه!؟؟
تصمیم گرفتم رسواش کنم برای همین چند شبی رو شب تو اتاقم دعوتش کردم
نیمه های شب یهو دیدم....👇🏻👇🏻https://eitaa.com/joinchat/4024959465C63d8da2ec7