از همون بچگی یادمه شب های جمعه عمه ها و عموهام همه می‌رفتیم خونه پدربزرگمو خیلی بهمون خوش می‌گذشت❤️‍🔥 آخر شبم همه بچه ها کنار هم میخوابیدیم،الان که این قضیه رو تعریف میکنم بیست سالمه و هنوزم برناممون همینه،یادمه یه شب کنار مادر بزرگم دراز کشیده بودم و خوابم نمیبرد و فقط چشمام رو هم گذاشث بودم که یه مرتبه دیدم از ته اتاق یه صداهایی داره میاد،اولش فکر کردم دختر عمم داره خواب میبینه،آروم سرمو بلند کردم ببینم چه خبره که یه مرتبه دیدم دختر عمم داره...😱😱👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3548053644C47376e14a6 اصلا فکرشو نمیکردم با یه سوتفاهم زندگیم بهم بخوره😭☝️