لاف عشق و دیدار امام زمان (عج)
جمعی از صالحین با خودشان گفتند: ما بیش از ٣١٣ نفریم پس چرا امام نمی آید؟ یک نفر را انتخاب کردند تا از خود امام بخواهد راز تاخیر در ظهور را بیان بفرمایند. او به بیابان رفت و بعد چند روز برگشت و گفت: وقتی از نجف بیرون رفتم شهری بسیار آباد در مقابلم دیدم. پرسیدم اینجا کجاست؟ گفتند این شهر صاحب الزمان است. خوشحال شدم و تقاضای ملاقات کردم. گفتند حضرت فرمودند: شما خسته ای، برو فلان خانه، آنجا مرد بزرگی هست. ما دختر او را برای شما تزویج کردیم. بمان تا احضار شوی. از من خیلی پذیرایی کردند وقتی آن دختر را به اتاق من آوردند...
👇ادامه...👇
http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675