هدایت شده از ذاکرین
ماجرای اولین شب تنهایی من😔 تازه ازدواج کرده بودیم ، همسرم هفته ای دو تا سه بار به خاطر شغلش شیفت شب داشت .هر شبی که قرار بود شب کار باشه، منو میبرد خونه بابام ..... یه شب بهش گفتم نمیرم خونه بابام و شب میخوام خونه خودمون باشم .اولش قبول نمیکرد و میگفت دوست ندارم تنها باشی،ولی با اصرارهای من بالاخره راضی شد .. اولین شبی بود که تنها بودم ،ترس و دلهره هم داشتم . توی اتاق خواب خوابیده بودم که صدای انداختن کلید توی در خونه رو شنیدم اولش فکر کردم اشتباه متوجه شدم ولی یکدفعه دیدم ...😱🚷🚷 https://eitaa.com/joinchat/1861812241C25096ca24c