هدایت شده از ذاکرین
📛 قبر و انتقال به قم 😳😱 من مسئول پذیرش بودم.یک روز دوخانم میانسال حکمی مبنی بر نبش قبر یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخواستندبنابر وصیتش اورا به وادی‌السلام قم منتقل کنند.از راننده خواستم را منتقل کندمشغول کاری شدم.بعد یک ساعت،راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکرد گفت فلانی بیا!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار امبولانس، با صحنه بسیار عجیبی مواجه شدم. دیدم ..😱😰 ادامه داستان باز شود... ادامه داستان باز شود...