هدایت شده از ذاکرین
📕 پسری یه دختری رو خیلی 😍 دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… روز ها و هفته ها میگذشت و کار پسر فقط این کار بود... تا این که روزی رفت سی دی فروشی اما دید دختره داشت ... 🔴ادامه داستان شنیدنی فقط کلیک😍🤫👇https://eitaa.com/joinchat/1246887978C362effaa16 🖇سنجاق شده☝️