هدایت شده از ذاکرین
🔥 هروقت به خونه مادر شوهرم می‌رفتیم خواهر شوهرم نیم ساعت با شوهرم می‌رفت توی اتاق قدیمی ای که تو دوران بچگی اونجا با شوهرم بازی میکردن و درو می‌بست و صدا های عجیب و غریب میومد تا اینکه یه روز درو باز گذاشته بود ناگهان فضولیم گل کرد و درو باز کردم که ناگهان دیدم...👇🏻😳🔥 https://eitaa.com/joinchat/3930128728Cc8e23b2138 ادامشو بخون😳😱🔝