🍂 با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو 🌼 باشد که خستگی بشود شرمسار تو 🍂 در دفتر همیشه‌ی من ثبت می‌شود 🌼 این لحظه ها عزیزترین یادگار تو 🍂 از هر طرف نرفته به بن بست می‌رویم 🌼 لعنت به روزگار من و روزگار تو 🍂 تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من 🌼 می‌خواستم که گم بشوم در حصار تو 🍂 احساس می کنم که جدایم نموده‌اند 🌼 همچون شهاب سوخته ای از مدار تو 🍂 آن کوپه‌ی تُهی منم آری که مانده‌ام 🌼 خالی تر از همیشه و در انتظار تو 🍂 این سوت آخر است و غریبانه می‌رود 🌼 تنهاترین مسافر تو از دیار تو 🍂 هر چند مثل آینه هر لحظه فاش‌تر 🌼 هشدار می دهد به خزانم بهار تو 🍂 اما در این زمانه‌ی عُسرت، مس مرا 🌼 ترسم که اشتباه بسنجد عیار تو @avayeqoqnus