مادرم که رفت زندگی من نیز رفت... نمیدانم کجا فقط این را میدانم که زندگی من زندگی نیست, پوچ و توخالیست.. شاید بر لبانم خنده باشد ولی در دلم غمیست بزرگ ،بی نهایت بزرگ که دیگران هرگز آن را درک نمیکنند... کاش میتوانستم یک بار دیگر فقط یک بار دیگر صدایت را بشنوم که اسمم را صدا میزنی... کاش حسرت یک بار دیگر گرفتن دستانت را بردلم نمیگذاشتی... کاش میتوانستم بار دیگر بغلت کنم وبگوویم دوستت دارم کاری که هیچ وقت نتوانستم انجامش دهم ...😔 کاش زندگی انقدر برایم سخت نمی گرفت... کاش تمام کاش هایم به حقیقت می پیوست اما افسوس...افسوس که کاری جز ریختن اشک نیست افسوس که کاری جز رفتن بر سر مزاری که حتی نمیتوانی دستان سرد مادرت را که زمانی تنها گرمی بخشت بود لمس کنی .. واما زندگی چه سخت میگذرد بدون مادر ... 💔