✍
حکایت
«سنگ حسرت»
گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند. بزرگشان گفت:
اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت می خورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد.
برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟
برخی هم گفتند: ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غارپر بوده از سنگهای قیمتی والماس! آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
زندگی هم بدین شکل است، اگر از
لحظات زندگی استفاده نکنیم حسرت می خوریم..
اگر هم استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم!
پس تلاش کنیم که هر چه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم
🚩🏴کانال کوهنوردی ،ورزشی
#آیات_آفاق عضو شوید👇
https://eitaa.com/ayatafagh