که ما چون پیرهن از تن دراوردیم جان ها را
مصطفی تبریزی
مترس از خشم توفان و عَلم کن بادبانها را
دل ما کشتی نوح است سیر بی کران ها را
مترسانیدمان از های و هوی پوچ این امواج
که ما چون پیرهن از تن درآوردیم جان ها را
رجز لالایی ما بوده تا بوده چه باک از مرگ
که در گهواره می دیدیم خواب آسمان ها را
زمین می خواست ما دل بستگان نام و نان باشیم
پریدیم و رها کردیم اما آشیان ها را
نخواهد ماند جان ما در این نه توی تاریکی
شهابی تازه روشن کرده چشم کهکشان ها را
#غزل#شعر_رهایی#مصطفی_تبریزیشعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403
.