تفاوت دموکرات و جمهوریخواه برای ایران چیست؟
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ۱۵ آبان برگزار خواهد شد.
«هریس» نامزد حزب دموکرات و «ترامپ» نامزد حزب جمهوریخواه رقابت خواهند کرد.
هرکدام سیاست و نگرشی متفاوت نسبت به جهان و به طور خاص ایران دارند ولی در هدف مشترک هستند.
به گزارش مشرق، «کاملاً هریس» نائب فعلی ریاست جمهوری آمریکا یک انترناسیونالیست (Internationalist) سرسخت است. بالعکس، «دونالد ترامپ» خود را یک ناسیونالیست (Nationalist) میداند. این دو کلمه، خود به تنهایی میتواند راهبرد نظام ۲ حزبی آمریکا در قبال جهان را معرفی کند.
دموکرات به دنبال اجماعسازی جهانی برای نیل به هدف مدنظر آمریکاست ولی جمهوریخواه به دلیل گرایشات راست افراطی، خود را قدرتمندتر و برتر از آن میداند که منتظر باقی جهان برای تحقق هدف مدنظر آمریکا بماند.
«جنگ عراق» و «جنگ لیبی» ۲ مثال بارز از کنش متفاوت آمریکا است. اولی در دوره جمهوریخواهان و دومی در یک دولت دموکرات به وقوع پیوست.
نتیجه بزرگترین لشکرکشی قرن از سوی جمهوریخواهان چه شد؟
آمریکا با شروع قرن به دنبال سرنگونی هفت دولت بودند. «وسلی کلارک» ژنرال ارتش آمریکا این موضوع را فاش کرد. عراق، سوریه، لیبی، سودان، سومالی و لبنان در این فهرست درج شده بودند و پس از اتمام کار، سراغ ایران میآمدند. هدف مشخص است. اکنون دولت مستقر در آمریکا باید تصمیم بگیرد که این هدف را چگونه تحقق ببخشد.
دولت جمهوریخواه «بوش پسر» دستور بزرگترین لشکرکشی قرن را صادر کرد و همسایگان شرقی و غربی ایران توسط ارتش آمریکا اشغال شد. علیالظاهر رژیم صدام ۲۱ روزه سرنگون شد، اما اشغال ۸ سال به طول انجامید.
اگر محور مقاومت و باتلاق عراق نبود، تیم رادیکال دولت بوش به شدت مشتاق بود که تانکهای آبرامز آمریکایی، تهران را هم فتح کنند.
اما هزینه لشکرکشی آمریکا به عراق بیش از عواید آن بود. واشنگتن ۲ الی ۳ تریلیون دلار فقط در چاه عراق ریخت. آمریکا با این پول میتوانست عراق را غرق کند بدون اینکه یک گلوله شلیک کند، اما هدف، قدرت نمایی در هزاره سوم بود.
مضاف بر این، آمریکا پس از فرار ارتش رژیم صهیونیستی از حزب الله در جنوب لبنان، به دنبال ایجاد سپری محافظ از قلمروی اشغالی صهیونیستها بود.
اما خسارات آمریکا در دوره جمهوریخواهان فقط به این نقطه ختم نشد. چین از گیرکردن ماشین جنگی آمریکا در غرب آسیا نهایت بهره را برد و خود را به جایگاه برتر اقتصادی جهان رساند.
آمریکا در دوره بوش پسر (۲۰۰۱ الی ۲۰۰۹) به جایگاه سوم در میزان صادرات کل جهان و پشت آلمان و چین سقوط کرد.
چین تا قبل از جنگهای پسا یازده سپتامبر آمریکا و لشکرکشیهای بوش، در میان پنج کشور اول جهان از منظر صادرات هم نبود. اکنون چین تاجر شماره یک جهان و آمریکا در جایگاه دوم است.
مقام استادی دموکرات در پیروزی بدون شلیک گلوله!
سال ۲۰۰۹ (مصادف با زمستان ۱۳۸۷) حزب دموکرات دوباره به کاخ سفید بازگشت.
اکنون نوبت دولت دموکرات است که اهداف اصلی آمریکا را محقق کند.
«اوباما» ظاهراً دستور هیچ لشکرکشی را صادر نکرد، اما راهبرد او در کاخ سفید منجر به تضعیف برنامه اتمی ایران، نابودی دو کشور سوریه و لیبی، تجزیه سودان و بسترسازی برای بزرگترین جنگ اروپا بعد از جنگ جهانی دوم شد، بدون آنکه آمریکا لشکرکشی کند.
سودان در سال ۱۳۸۹ تجزیه شد.
«مصطفی عثمان اسماعیل» مشاور «عمرالبشیر» رئیس جمهور وقت سودان گفت: آمریکا در ابتدا مدعی وحدت سودان بود. سپس به حمایت از جدایی طلبان جنوب پرداخت و هم اکنون نیز به دنبال تجزیه کشورمان است.
لیبی نابود شد.
داستان این کشور مثنوی هفتاد من است. اما یک خطی ماجرا این است که آمریکا به یک الگوی جدیدی در جنگ رسید که بلافاصله پس از لیبی، در سوریه نیز اجرایی شد. الگو بدین شکل بود که تروریست و نیروی چریکی در حکم نیروی زمینی پیشروی کند و ناتو به صورت هوایی آن را پشتیبانی کند.
عملیات آمریکایی «طلوع ادیسه» نقطه آغاز تهاجم هوایی ناتو به لیبی و نابودی این کشور بود. این حمله در سالگرد حمله به عراق اتفاق افتاد، اما آن بلایی که در جنگ عراق بر سر آمریکا آمد، دیگر تکرار نشد. زیرا حزب دموکرات، کشورهای اروپایی ناتو و متحدان خود در غرب آسیا را برای سرنگونی دولت قذافی بسیج کرد و خود در جایگاه بازیگردان صحنه قرار گرفت نه بازیگر.
بیش از ۱۳ سال از طلوع ادیسه (۲۹ اسفند ۱۳۸۹) برای آزادی مردم لیبی گذشته است. «امروز ما به تمام جهانیان اعلام میکنیم که قذافی به دست انقلاب کشته شد. این لحظه تاریخی است. این پایان دیکتاتوری است». این جملاتِ سخنگوی شورای انتقال لیبی در روز کشته شدن قذافی (۲۸ مهر ۱۳۹۰) بود.