هدایت شده از 🇮🇷 زُلال سخن 🇮🇷
💛💛 5⃣ 🔹از آغاز معلوم بود و همه مى دانستند كه جز على(ع) كسى هم كفو فاطمه دختر پيامبر عاليقدر اسلام نيست. با وجود اين، بسيارى از ياران و كسانى كه خود را به پيغمبر(ص) نزديك احساس مى كردند، به اين وصلت چشم داشتند و اين آرزو را در دل مى پروردند. 🔹نوشته اند: پس از اين آزمونها عده اى از اصحاب به حضرت على(ع) مى گفتند: چرا براى ازدواج با يگانه دختر پيغمبر(ص) اقدام نمى كنى؟ ☀️حضرت على(ع) مى فرمود: چيزى ندارم كه براى اين منظور قدم پيش نهم. آنان مى گفتند: پيغمبر(ص) از تو چيزى نمى خواهد. 🔹سرانجام حضرت على (ع ) زمينه را براى طرح اين درخواست آماده ديد. ☀️حضرت علی(ع) روزى به خانه رسول اكرم(ص) رفت. امّا شدت حيا مانع ابراز مقصود شد. نوشته اند دو سه بار اين عمل تكرار گرديد. سومين بار پيغمبر اكرم(ص) از على(ع) پرسيد: آيا حاجتى دارى ؟ 💞على(ع) گفت : آرى، پيغمبر فرمود: شايد براى خواستگارى زهرا آمده اى؟ على(ع) عرض كرد: آرى . چون مشيت و امر الهى بر اين كار قرار گرفته بود و پيامبر از طريق وحى بر انجام دادن اين مهم آگاه شده بود مى بايست اين پيشنهاد را با دخت گراميش نيز در ميان بگذارد و از نظر او آگاه گردد. ☀️پيامبر(ص پ) به دخترش فاطمه گفت: تو على را خوب مى شناسى، على نزديكترين افراد به من مى باشد در اسلام، سابقه فضيلت و خدمت دارد. من از خدا خواستم براى تو بهترين شوهر را برگزيند. خداوند مرا به ازدواج تو با على امر فرموده است. بگو چه نظر دارى ؟ 🌸فاطمه ساكت ماند. پيغمبر سكوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صداى تكبيرش بلند شد. آن گاه پيامبر(ص) بشارت اين ازدواج را به على(ع) فرمود و مهر فاطمه را 400 مثقال نقره قرار داد و در جلسه اى كه عده اى از اصحاب بودند خطبه عقد را قرائت كرد و اين ازدواج فرخنده انجام شد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷ڪانال زلال سخن🇮🇷 ╔═══🚥═══╗ @zolalesokhan ╚═══🚥═══╝