🌸🍃🌸🍃 نقل است كه: روزی شاهنشاه بهرام گور در شکارگاه اسبش را به چوپانی سپرد. چوپان که تکه های طلا بر اسب را دید کارد را برآورد و از طلاها برید. شاه فهمید، اما برای آنکه چوپان شرمسار نشود سر به زیر انداخت. بهرام که دانست چوپان به قدر نیاز برداشته وانمود کرد گرد و غبار در چشمش رفته، چشمانش را مالید، بر اسب نشست و چوپان را بدرود گفت. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•