شهادت فرزند شیطان در رکاب امیرالمومنین -
از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) آورده است:
(در کوههای تِهامَه) مردی که قامتش چون نخل، بلند بود، نزد رسول خدا (ص) آمد. درود فرستاد و حضرتش جواب فرمود.
آنگاه، پیامبر (ص) فرمود: همچون جنیان سخن میگویی! کیستی ای بنده خدا؟ پاسخ گفت: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم.
حضرت فرمود: بین تو و ابلیس، حدفاصلی جز دو پدر نیست؟
گفت: چنین است ای رسول خدا (ص).
حضرت فرمود: بر تو چه رفته است؟
گفت: روزگارم را به بیهودگی گذراندم مگر اندکی را. من روزی که قابیل، هابیل را کشت نوجوانی بودم که میتوانستم سخن بگویم. اعتصام به حبل الهی نداشتم، در بیشه میگشتم و از تپّهها بالا میرفتم و مردم را به قطع رحم با خویشاوندان و مال حرام دعوت مینمودم.
پیامبر (ص) فرمود: چه بد سیرهای است روش پیری که در سنین کهنسالی به اندیشه مینشیند و جوانی که در سنین جوانیش در آرزوها و خیالپردازی، روزگار میگذراند.
آن جن گفت: من توبه کردهام.
فرمود: به دست چه کسی؟
به دست نوح (ع) وقتی همراه نوح (ع)
شرح کامل داستان در کلیپ☝️🎥
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•