برای قضا شدن نماز شب!» دمدمه های صبح از خواب بیدار شد. تا چشمش به سپیدی فجر افتاد با تأثر سر بر زانو گذاشت و گریست. علت گریه اش را پرسیدم، گفت: «نمازم قضا شده.»  گفتم: «ولی هنوز تازه اذان صبح را گفته اند؛ تا طلوع آفتاب خیلی وقت هست.» مجددا صدایش به گریه بلند شد و گفت: «نماز شبم قضا شد.» "خاطره ای از شهید محمد هاشمی" رابه نیت ظهورمیخوانیم عجل لولیک الفرج🤲 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─