١٣ 🇵🇸 دوشنبه ١٣ آذر ١۴٠٢ ▫️نگاه ایمانی این واقعیّت دارد که حداقل دو نگاه در میان «بهترین‏‌های جبهه انقلاب» در بررسی مسائل راهبردی انقلاب و ایران هست. برخی از ایشان بنا به توصیۀ همۀ دلسوزان خیلی عاقل و آگاه شده اند. وقتی به سخنان ایشان گوش می کنی می بینی دیگر محاسبات سرد مادی سراپای تحلیلشان را گرفته است. گویا تقصیری هم ندارند. ولی این خوب نیست که دائماً به یک عقل اشاره می کنند و از آن تمجید می کنند و به آن ارجاع می دهند و ... که مثلاً چین از آن برخوردار است، آمریکا داشته است و دارد، انگلیس از خود نشان داده است و ... . زحمت بسیار کشیده اند و از پس مطالعات و اشرافها و بررسیهای فراوان نگاهی را فراهم نموده اند که گرمای ایمان و ادبیات دینی و ... دیگر درش جایی ندارد. با تک و تعارف هم نمی شود وسط یک بحث شدیداً حرفه‌ای گزاره‌های دینی را تزریق کرد. انسان ناآگاه رخصت چنین کاری را می دهد، ولی انسان «کارشناس» هیچ وجهی برای این کار نمی بیند. اگر با این موجودیّت و این هویّت و این حضور حرفه‌ای آشنا باشید متوجه «آشفتگی گفتمانی» جبهۀ انقلاب می شوید. باید به داد آن رسید. با این دگراندیشی راهبردی وقتی به جریانهایی شبیه «قیام غزه» می رسی «کاملاً محاسبه‌گر» ظاهر می‌شوی و سخنان فاخری طرح می کنی و ... ولی با نگاه ناب و واقع‌بینانۀ رهبری فاصله داری. این فاصله یک کم بد است؟ یا اصلاً بد نیست؟ یا اصلاً هم کم نیست؟ از باب «والمخلصون فی خطر عظیم»، باید گفت تلاشگران و فرهیختگان جبهه در معرض خطرند. انسانهای مطلع می دانند که این صرفاً یک تعارف نیست. سرّ زمین گیر شدن جبهۀ انقلاب در یک موقف واقعی به نام «دولت سیزدهم» نیز همین فقر تئوریک است. تئوریهای اسلامی تا قبل از مسؤولیت کارآیی دارد، و الا دو تا سیلی واقعیت کافی است تا هشیار شویم و دست از این مدیحه‌سرائی ارزشها برداریم. این است فقر تئوریک. ✍️ محمدرضا فلاح ✓