دیپلماسی به زانو در می آید؟
سیدعباس عراقچی، وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی، پایتخت اغلب کشورهای خاورمیانه را زیر پا گذاشته است تا از خطری که به گفتۀ او، «منطقه را در آستانۀ فاجعۀ تمامعیار» قرار داده است، بکاهد و راهی به سمت حل بحران از طریق دیپلماتیک باز کند. آقای عراقچی پی در پی به پایتخت کشورهای عربستان، قطر، عمان، عراق، لبنان، سوریه، اردن، مصر و ترکیه سفر کرده و با مقامهای بلندپایۀ این کشورها دیدار و گفتوگو داشته است.
اینکه در این سفرها، وزیر خارجه به مقامهای کشورهای میزبان خود چه گفته و از آنها چه شنیده، به جز برخی حرفهای کلی، جزئیات آن به رسانهها درز پیدا نکرده است. جمهوری اسلامی به طور رسمی خواستار اعلام آتشبس در جنگ نوارغزه و لبنان و پیشگیری از حملۀ اسرائیل به خاک ایران است. آقای عراقچی در جریان سفرهایش، بارها نسبت به ادامۀ جنگِ غزه و لبنان و بهخصوص پیامدهای هرگونه حملۀ نظامی اسرائیل به ایران هشدار داده است.
در واقع عموم کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی دخیل در بحران جاری، خواهان اعلام آتشبس فوری در جنگ اسرائیل با لبنان و نوار غزه هستند، اما آنچه سبب میشود که بهرغم درخواست آنان جنگ همچنان ادامه پیدا کند، تفاوت نگاه عمیق آنان در مورد شرایط آتشبس است. در حقیقت، تا هنگامی که تمام طرفهای ذیربط در دو جنگ جاری در منطقه نهفقط دربارۀ ضرورت آتشبس بلکه دربارۀ شرایط مشخص و تعریفشدۀ آتشبس به توافق دست نیابند، امیدی به خاموش شدن سلاحها نمیتوان داشت.
اسرائیل به عنوان طرف اصلی جنگ، شرایط خود را برای پذیرش آتشبس اعلام کرده است. در جبهۀ جنگ غزه، آنها خواهان توقف کوتاهمدت جنگ، در ازای مبادلۀ شماری از زندانیان فلسطینی با اسیران خود در نزد حماس هستند و آتشبس دائمی را به حذف ساختار نظامی و مدیریتی حماس و باز بودن دست خود در ادارۀ امنیتی نوارغزه مشروط میکنند.
طبعاً حماس این شرایط را نمیپذیرد و سایر کشورها هم راههای میانهای را مطرح میکنند که قادر به پل زدن بین خواستهای دو طرف نیست. به همین دلیل، آتشبس در نوار غزه به کلافی سردرگم تبدیل شده است و حتی پس از کشته شدن یحیی سنوار نیز، چشماندازی برای پایان سریع جنگ گشوده نشده است. در جبهۀ لبنان، طرف اسرائیلی برای اعلام آتشبس دائمی خواهان ایجاد یک منطقۀ حائل تا سه کیلومتری مرز و عقبنشینی نیروهای حزبالله به شمال رودخانۀ لیطانی و استقرار ارتش لبنان به جای آنهاست.
دیگر کشورها و بسیاری از احزاب لبنانی از اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت به عنوان فصلالخطاب درگیری با اسرائیل حمایت میکنند؛ موضعی که به جز ایجاد منطقۀ حائل، شرایط اسرائیل برای آتشبس را تأمین میکند. با این حال، روند اجرای قطعنامه خود موضوع اختلافی عمیقی بین اسرائیل و برخی دیگر از طرفهاست. اسرائیل اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ یعنی عقبنشینی نیروهای حزبالله به شمال رودخانۀ لیطانی را فقط «زیر آتش» میپذیرد و تا تحقق عینی مفاد قطعنامه حاضر به دست کشیدن از جنگ نیست.
آمریکا و برخی از متحدان آن در خاورمیانه و لبنان نیز تاکنون با اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ در «زیر آتش» مخالفتی از خود نشان ندادهاند و ظاهراً نظرشان بر این است که در صورت آتشبس فوری، دلیلی برای پذیرش اجرای قطعنامه از طرف حزبالله و ایران وجود ندارد. بدین ترتیب، آنان تداوم ضربه به ساختار و امکانات نظامی حزبالله را ضمانتی برای اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ میپندارند. در این میان اما جمهوری اسلامی عمدتاً بر اعلام آتشبس فوری بدون ارائۀ توضیحی دربارۀ شرایط آن تکیه دارد. روشن است که بدون روشن شدن شرایط آتشبس، شعلۀ جنگ فرو نخواهد نشست.
ظاهراً منظور جمهوری اسلامی از آتشبس، بازگشت به شرایط پیش از جنگ، در هر دو جبهۀ لبنان و نوارغزه است. این ایده در بین قدرتهای غربی و حتی کشورهای عرب منطقه طرفداری ندارد. آنها به نوعی از نظم برای آینده منطقه چشم دوختهاند که گرچه با نگاه دولت راستگرا و افراطی حاکم بر اسرائیل هماهنگ نیست، اما با مواضع جمهوری اسلامی فاصلۀ بیشتری دارد.
با این همه، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در مصاحبهاش با روزنامۀ فرانسوی فیگارو.....(ادام یادداشت در لینک زیر)
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-23732
@ahmadzeidabad