#حضرت_رقیه_س_شهادت
((آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا))
آمدی حالا که مویم سوخته بابا چرا
کاش میشد بهتر از رأست پذیرایی کنم
آمدی کنج خرابه، آمدی اینجا چرا
@hosenih
دستهایش سفت و محکم بود زجر نانجیب
بی حیا می زد مرا پس بیشتر با پا چرا
عمه جان میگفت اصغر پیش تو جا مانده است
مادرش گهواره را می داد پس لالا چرا
ساربان ها هر چه گفتند عمه زینب گوش کرد
شمر پس هر دفعه با او میکند دعوا چرا
@hosenih
تا سوار گردنت باشم پدر خم می شدی
رفته ای پس پیش چشمم این همه بالا چرا
من که یک طفل سه ساله هستم ای بابا حسین
عمه می گوید شدم چون مادرت زهرا چرا
شاعر:
#محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e