میخوام بنویسم از مَردی که گفتند تا در چرخه‌ی روزگار خاکستر او را باد نبرد ، مَرد نمی شود . .✍🏻 از مردی که دستان سِفت و پینه بسته‌ی او نشان از زحمت و سالها تلاش دارد . .💔 از چُروک های پیشانی‌اش که نشان از اندوه و خونِ دل خوردن های پیاپی  و ناتمام دارد . .⚡️ از قامتِ چون کوه او که همچنان جلوی من ، ایستاده و پابرجاست و هرزمان پناهگاهی امن برای تکیه دادن من به شانه های اوست . .🏔 زندگی شاید برایش آنگونه که میباید نبود اما ، با دیدن میوه های زندگی اش (فرزندانش) بارها دَوام آوردو قوی تر شد! چون مرد است ، و انتظار دارند حَتی قطره ای اشک از گوشه ی چشم چین خورده ی او سرازیر نشود!🫧 خدا میداند در تنهایی خویش و پنهانی چه غصه ها که نخورده است:)🌚 "میگویند بهشت زیر پای مادر است🌸" اما از پدر چیزی نگفتند ، آری نگفتند✋🏻 اما من میگویم سقف آن بهشت ، پدر است🙂 سقف و پناه من در تمام سختی ها و بیماری ها و مشکلاتم پدر بوده و هست!! کلمات زیادی برای وصفِ او پیدا نخواهم کرد که بتوان او را در جملاتم بِگُنجانم . .💭 اما همانطور ک مادر قلبِ من است ، پدر ضربانِ قلبم هست . .💛 مراقب پدر هایتان باشید ، آنها نمیگویند اما ، از درون پیر میشوند ، میشکنند ، خورد میشوند ، و چون به کوهی استوار تشبیه شده اند نباید فرو بریزند! چون آنها پـدر اند!✨ ♥︎🫴🏻