🌟زنگ تفکر🌟
کشاورزي يک مزرعه بزرگ گندم داشت زمين حاصلخيزي که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
هنگام برداشت محصول، شبي از شبها روباهي وارد گندمزار شد و بخش کوچکي از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمي ضرر زد.
پيرمردکينه روباه را به دل گرفت بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
مقداري پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد.
روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف و آن طرف ميدويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
وقتي کينه به دل گرفته و در پي انتقام هستيم بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت بهتر است ببخشيم وبگذريم ...
✍🌹به گروه ولایتمداران بدون مرز بپیوندید. ...